تلخیص

/talxis/

    summarization
    resume
    abbreviation
    adumbration
    abridgement
    abridgment
    prcis
    digest

فارسی به انگلیسی

تلخیص شده
abridged

تلخیص نشده
unabridged

تلخیص کردن
abridge, abstract, digest, to summerize, to make a resume of

مترادف ها

abbreviation (اسم)
مخفف، اختصار، کوتاه سازی، تلخیص

summarization (اسم)
تلخیص، خلاصه سازی

precis (اسم)
تلخیص، رساله، خلاصه رئوس مطالب، چکیده مطلب

پیشنهاد کاربران

اقتباس
چکیده، ژاو = خلاصه
ژاویدن = خلاصه کردن
ژاوِش = خلاصه سازی، تلخیص
{ژاویدن پیشنهاد بنده است که از روی �ژاو� ساخته ام. به گمانم این ژاو با جاویدن یا همان جویدن پیوند داشته باشد. چه اینکه خلاصه کردن می شود جویدن یک متن و درآوردن بخش های مهم آن}
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست

تلخیصتلخیص
خلاصه کردن. خلاصه نویسی. خلاصه گویی.
خلاصه نویسی
چکیدنوشت
چکیده
چکیده کردن و خلاصع کردن و مختصر بودن و کوتاه کردن
ترتیب ثلاثی : خلص و نه لخص یعنی تخلیص میشود و نه تل خیص. لذا تخ لیص بجای تل خیص
تلخیص یعنى خلاصه کردن، چکیده کردن . زمانى که مطلبى زیاد با حفظ کلیت آن به مطلبى مختصر تبدیل گردد، گویند
تلخیص
خالصه کردن

خلاصه، چکیده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس