تلخ کردن


    acerbate
    to embitter

مترادف ها

embitter (فعل)
بدتر کردن، تلخ کردن، ناگوار کردن

poison (فعل)
پر کردن، تلخ کردن، زهرالود کردن، مسموم کردن، چیز خور کردن، مسموم شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس