تل

/tall/

    hill
    heap
    agglomeration
    aggregation
    bank
    drift
    driftage
    dune
    eminences
    hummock
    pile
    algrette
    plume

فارسی به انگلیسی

تل ابیب
tel aviv

تل اشغال
scrapheap

تل انبار
heap, accumulation

تل ساختن
pile

تل سر
headdress

تل هیزم
pile, pyre

مترادف ها

hill (اسم)
توده، پشته، تپه، ماهور، تل

plume (اسم)
پر، تل

پیشنهاد کاربران

حرف "ت" از نماد "تَلَّ" ( هضبة ) برداشت شده.
تَل کلمه متداول در کشورهای عربی. ( تل ابیب . . . )
. . .
یادآوری:
نمادهای باستان مصر متفاوت بودند بر حسب فرعون زمان خود بودند.
نمادهای ذکر شده از نخستین حکاکی ها ( قدیمترین ) هستند.
تلتلتل
کُرچا : درزبان سنگسری به تل سنگی که از سنگهای ریز و درشت در کنار مزرعه بوجود آمده گویند
جفت ومثل ومانندش در کودکی وقتی در بهار در میان زمین های نرم و حاصل خیز دنبال قارچ خورکی میگشتیم با زبان کودکانه دور از گناه میگفتیم ای خداجان تلش یعنی مثل همین قارچ یکی دیگر پس تل مثل و مانند هم است
تَل به معنای تلخ
به معنای تریاک هم بکار میرود که بواسطه تلخ بودن آن هست
تل به گویش بختیاری یعنی تپه و ماهور
واژه تل
معادل ابجد 430
تعداد حروف 2
تلفظ tal[l]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: تِلال و تُلُول و اَتلال] ( زمین شناسی )
مختصات ( تَ لّ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی tall
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
تِل در ترکی به معنای کاکل و و گیسو هست .
واقعا خیلی مسخره واژه تل در گویش یا زبان بختیاری هست زبان یا گویش بختیاری پیشه این زبان به پارسی قدیم می رسد چطور این واژه تل این دوستان شک نکنید این واژه عربی نیست متاسفانه مثل واژه های دیگر پارسی در عربی رفت است این واژه یعنی تل صد درصد پارسی است که باز برای سوم بار گویم عربی نیست پارسی است.
تِل به معنی تپه است، در لری بروجردی برای اشاره به کسی که شکمش به مانند تپه بزرگ است به کار میرود.
تل ب فتح ت و ل با تلفظ لری یعنی شاخه درخت. تل با ضم ت ب معنی پیشانیست. تل با کسره ت تپه و پشته بلندی. سربند
از دیگر واژ هایی که دوستان گفتند که در آن تل بکار میرود
تل = شکم بوده = که میتواند به چم جمع کننده باشد ( جمع کننده غذا )
با این رو تل موی سر = جمع کننده موی سر که خودش نوعی انباشت را می سازد
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین تل را در تلمبه می بینیم که دگر واژه تل انبه می باشد که ابنه به مبه دگر گذشته و تلمبه نوشته شده است همانطور که شنبه نوشته می شود اما شمبه خوانده می شود در گذر زمان تلنبه تلمبه شده .
تلمبه = انچه که جمع شده و روی هم انبار گشته را می رهاند
هم = ام = انب که همین انب بوده به ام و از ام به هم دگر گشته کلا هم یعنی انب به چم با هم یا در کنار هم می باشد همباز = انباز => هم = انب
=> تل = روی هم یا جمع
تل 2 با 5 می شود 7
شاید بتوان گفت از همین انباشت شدن ها واژه تال به چم بلندی ریخت گرفته باشد/ در گذشته زبان ها به ریخت امروزی نبودن و اهسته ساخته شدن / همین واژه امروزی اینروزی بوده = روز کنونی
امشب = اینشب و . . .

تل = تال = دال = دالان = انچه که بلند و دراز باشد => دالان بمان باریکه ای دراز است
تل را در تال لاتین میبینیم یعنی بلند ( امروزه به چم راه دور هم در لاتین کاربرد دارد )
تلکابین = کابین راه دور
...
[مشاهده متن کامل]

تلفن = تلفن راه دور
که منظور دوری / درازی یا تال بودن آن است
تل هم از همین ریشه می باشد که در زبان آریایی یه چم روی هم می باشد = تپه ای = کپه ای = انباشت شده
به واژه تلنبار رجوع شود ( توضیح کوتاه ) تلنبار = تل انبار = انبار ( انب بار ) انب= هم و بار= وار
=> انبار = همبار شده؛ روی هم واران شده=> تلنبار = روی هم قرار گرفته بلند

بادرود. تاحدو۶۰سال پیش، دربرخی مناطق تهران ، تول ( TOL ) عارضه ای بشمارمیرفت که اغلب، برخی کودکان به آن دچارمیشدندوعبارت بود ازگیرافتادن یک یاچند تکه ی کوچک غذادرمنافذ لوزه که پس ازمدتی موجب عفونت ودرادامه
...
[مشاهده متن کامل]
موجب اسهال وبیقرای وبیماری کودک میشد. عده ی معدودی ازبزرگسالان هم باابن مشکل مواجه بودند. درمحله ی ما دوخانم سالمندبودندکه کارشان تول گیری بود. آنها کودکان رامی نشاندندومحلی درروی گلوی آنهارا مدتی باروغن ماساژمیدادندودرپایان، سرکودک رابایک دست نگاه میداشتندوبادست دیگر نقطه ای ازگلورا میفشردند وسریعابادهانشان بربینی کودک، محکم فوت میکردندوبااین روش، تکه های غذاوحتی اجسام دیگرازجای خوددرلوزه ها خارج شده وبه دهان کودک برمی گشت. من خودم درچندجلسه شاهداین کاربودم. بعدهاافرادی برای کسب پول به این کاردست زدندوچون حرفه ای نبودند، یاتقلب میکردند ویاطبق اخبار روزنامه ها، باعث می شدندتکه های غذا واجسام دیگر، بجای ریخته شدن دردهان، وارد ریه ی چندکودک شودولذا تولگیری ازسوی دولت ممنوع شد. بخاطردارم که به گفته ی مردم محله حتی پزشک محله ی مان شیوه ی کار خانم های تولگیرراتاییدمیکرد. یادشان گرامی.

بعضی وقتا تل مخفف تلگرامه
تِل در ترکی به معنی موهای قسمت جلویی سر هستش
تَل یا تُل:کوه پست و پشته ای که بلندی ارتفاع آن از سطح زمین های اطراف کمتر از ۱۵۰ متر باشد تَل یا تُل می گویند.
تل=ریشه /بن
تِل در زبان ترکی به مو ی جلو سر گفته می شود که بر اساس آن واژه ی تل موی سر که یکی از زیورآلات زنانه مخصوصا دختر خانم هاست ساخته شده است. این وسیله برای پس زدن موی جلوی پیشانی کار برد دارد . ترلان یا طِلّان
...
[مشاهده متن کامل]
یا تِلّان در زبان ترکی از آن گرفته شده ، یعنی کسی که موی سر جلویی یا طره دارد . و یک اسم ترکی دخترانه نیز می باشد .

تِل ( Tel ) : در ترکی یعنی سیم
تِل ( Tel ) : در ترکی یعنی کاکل، طره، موی جلوی سر
در گویش تاتی تل به تلخ گفته میشود.
تپه. هرچیزی که روی هم انباشته یا توده شده باشد

در زبان قم ی تل یعنی
همان که دخترا به سرشون میزنن که موهاشون و جمع کنن😁
تل خودش فارسیه در گویش یزدی و جنوبی و شیرازی و خیلی جاها به کار میبرن
تپه، توده
تلناز ترکی نیست،
تل و ناز که نا واژه ای صد در صد پارسیست
تپه، بلندی
تِل. . چندین معنی متفاوت داره از جمله تل موی سر دخترانه. . . تل مخفف تلفن. . . تل یا تله تو زبان لری بختیاری یعتی شکم. . . حالا واژه تَل 》》تل ینی کپه خاک یا تپه کوچک خاک یا تل یا تلواره تو زبان لری بختیاری
...
[مشاهده متن کامل]
ینی اتقک کوچکی مثل کپر که عشایر وسایل خانه را روی آن میگذاشتن. . . وتَل تو گویش لری بختیاری یعنی پهن گاو و گوسفندی که سفت نباشه حیوان حلال گوشتی ک بر اثر اسهال پهن یا پشکل آن سفت نباشد. . . و چندین معنی کوچک و محلی دیگر. . .

تل : در زبان بختیاری
Tel
به معنی شکم هست.
در زبان لری بختیاری به معنی
تپه
Tol
در زبان لری بختیاری به معنی
تلخ
Tale
در زبان لری بختیاری به معنی
سنگ
Tal
تل . [ ت ِ ]تلفن - تلفن همراه
تل . ( "ت " با آوای زیر ) ، ( مازنی ) ، تلخ . " تل قهوه" - قهوه تلخ، " تل زهر " - زهر تلخ .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس