prevaricate, to dissimulate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ذخیره، شرط، قید، احتیاط، ملاحظه، استثناء، کتمان، تقیه، قطعه زمین اختصاصی
پیشنهاد کاربران
تقیه به چم : دروغ ، منافقت است.
هر که تقیه می کن اصلا مسلمان نیس
هر که تقیه می کن اصلا مسلمان نیس
معنی مناسب بودن نیز دارد کلمه ی تقیه
دین پوشی، باور پوشی
تقیه یعنی پوشاندن حقیقت، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد / تقیه در احادیث امامیه:
- ابْنُ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ اَبِی عُمَرَ الْاَعْجَمِیِّ قَالَ قَالَ لِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السّلام ) یَا اَبَا عُمَرَ اِنَّ تِسْعَةَ اَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّةِ ولاَ دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ وَالتَّقِیَّةُ؛ ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
ابو عُمَر اعجمی می گوید: امام صادق ( علیه السّلام ) به من فرمود: ای ابو عمر! نُه دهم دین در تقیه است و هر که تقیه ندارد دین ندارد.
- قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ( علیه السّلام ) :لاَ اِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ ( 2 )
کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد براستی گرامی ترین شما نزد خدا آن کس باشد که بیشتر تقیه کند
- یَا أَبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ اَلدِّینِ فِی اَلتَّقِیَّةِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ اَلتَّقِیَّةُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلاَّ فِی شُرْبِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ. ( 3 )
ابی عمر عجمی گوید: امام صادق ( ع ) بمن فرمود: ای ابا عمر نه دهم دین در تقیه است آنکه تقیه ندارد دین ندارد و در هر کار تقیه راه دارد جز در آشامیدن نبیذ و مسح کشیدن بر موزه.
- امام صادق ( علیه السّلام ) می فرماید: در همه کارى تقیّه می کنم، مگر در شُرب نبیذ و مَسح بر خفّین ( 4 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلتَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی/تقیه دین من و دین پدران من است ( 5 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ:لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ. ( 6 )
امام صادق علیه السّلام فرمود:کسی که تقیه نداشته باشد خیرى در او نیست، و کسی که تقیه نکند ایمان ندارد.
- قَالَ باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ:ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِی فِیهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْکِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ�. ( 7 )
امام باقر می فرماید: سه چیز است که در آن از هیچ کس تقیّه نمی کنم: شُرب مُسکرات، مَسح بر خُفَّین ( کفش ها ) و حجّ تمتّع
منبع:
1 - کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۲، ص217.
2 - صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۱.
3 - الخصال، ج 2، ص 22
4 - کافی، کلینی، ج2، ص217
5 - جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۹۵
6 - مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 73
7 - کافی، جلد 3، صفحه 32 .
خُفَّین یا موزه =دو جوراب از جنس چرم نرم که تمام پا را بپوشاند
مُسکر=باده، شراب، عرق، مشروب، می، نبیذ، مستی بخش، نشئه زا
نَبیذ=باده، شراب، صهبا، می، شراب ساخته شده از خرما
- ابْنُ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ اَبِی عُمَرَ الْاَعْجَمِیِّ قَالَ قَالَ لِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السّلام ) یَا اَبَا عُمَرَ اِنَّ تِسْعَةَ اَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّةِ ولاَ دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ وَالتَّقِیَّةُ؛ ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
ابو عُمَر اعجمی می گوید: امام صادق ( علیه السّلام ) به من فرمود: ای ابو عمر! نُه دهم دین در تقیه است و هر که تقیه ندارد دین ندارد.
- قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا ( علیه السّلام ) :لاَ اِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ ( 2 )
کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد براستی گرامی ترین شما نزد خدا آن کس باشد که بیشتر تقیه کند
- یَا أَبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ اَلدِّینِ فِی اَلتَّقِیَّةِ وَ لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ اَلتَّقِیَّةُ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ إِلاَّ فِی شُرْبِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ. ( 3 )
ابی عمر عجمی گوید: امام صادق ( ع ) بمن فرمود: ای ابا عمر نه دهم دین در تقیه است آنکه تقیه ندارد دین ندارد و در هر کار تقیه راه دارد جز در آشامیدن نبیذ و مسح کشیدن بر موزه.
- امام صادق ( علیه السّلام ) می فرماید: در همه کارى تقیّه می کنم، مگر در شُرب نبیذ و مَسح بر خفّین ( 4 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلتَّقِیَّةُ دِینِی وَ دِینُ آبَائِی/تقیه دین من و دین پدران من است ( 5 )
- وَ قَالَ صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ:لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ وَ لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ. ( 6 )
امام صادق علیه السّلام فرمود:کسی که تقیه نداشته باشد خیرى در او نیست، و کسی که تقیه نکند ایمان ندارد.
- قَالَ باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ:ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِی فِیهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْکِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ�. ( 7 )
امام باقر می فرماید: سه چیز است که در آن از هیچ کس تقیّه نمی کنم: شُرب مُسکرات، مَسح بر خُفَّین ( کفش ها ) و حجّ تمتّع
منبع:
1 - کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۲، ص217.
2 - صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۷۱.
3 - الخصال، ج 2، ص 22
4 - کافی، کلینی، ج2، ص217
5 - جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۹۵
6 - مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 73
7 - کافی، جلد 3، صفحه 32 .
خُفَّین یا موزه =دو جوراب از جنس چرم نرم که تمام پا را بپوشاند
مُسکر=باده، شراب، عرق، مشروب، می، نبیذ، مستی بخش، نشئه زا
نَبیذ=باده، شراب، صهبا، می، شراب ساخته شده از خرما
پرهیز
نگاهداری
نگاهداری
لفظ تقه به معنای نجات دادن است، بر وزن قضاه که قاعده آن در صرف مثل قضات است. در کل تقیه به معنای ترسیدن، نجات دادن و پرهیز کردن است. درباره تقیه و مراتب آن علماء سه گره می باشند.
1 - این گروه منکر تقیه بوده آن را بطور قطع رد می کنند، حال به هر نوع می خواهد باشد. ( مذهب خوارج ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - این گروه بر عکس گروه اول به آن خیلی اهمیت قائل می شوند و آن را جزء عقاید مهم مذهبی خود می دانند. ( شیعه امامیه )
3 - گروه سوم اهل سنت و جماعت می باشند که قائل اند تقیه همچون مدارات به سه صورت جائز و یک صورت ممنوع می باشد.
اقسام مدارات
مدارات به چهار قسمت تقسیم می شود:
1 - بخش اول یعنی مدارات کردن بخاطر دفع ضرر و زیان، ظاهر سازی.
2 - بخش دوم بنابر مصلحت دینی میباشد که شاید به وسیله آن امیدی برای اسلام آوردن یکی از آنها باشد ( منظور یهود و نصاری ) .
3 - بخش سوم اکرام یک کافر می باشد که طبق دستور رسول خدا جائز می باشد.
4 - بخش چهارم مدارات کردن جهت کسب منفعت دینی و عزت دنیوی است که بطور قطع نا جائز می باشد.
برای درک راحتتر این مسئله نکاتی را یادآور می شوم:
اگر بالفرض معادلات امامیه در مورد تقیه درست می باشد، می توان گفت تقیه در جائی که موجب ترویج بطلان باشد ناجائز است. حال اگر حضرت علی به خاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام بیست و شش سال سکوت کرد، چرا امت اسلامی امروزه بخاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام تقیه نمی کند؟ آیا اینها مصلحت امت اسلام را بهتر از حضرت علی درک می کنند؟ چرا در کتب امامیه بیشتر اعمال پیامبر ص حمل بر تقیه شده ؟ اینها سوالاتی است که هیچ جوابی نمیتوان برای آن یافت مگر با تقیه!!!!
1 - این گروه منکر تقیه بوده آن را بطور قطع رد می کنند، حال به هر نوع می خواهد باشد. ( مذهب خوارج ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - این گروه بر عکس گروه اول به آن خیلی اهمیت قائل می شوند و آن را جزء عقاید مهم مذهبی خود می دانند. ( شیعه امامیه )
3 - گروه سوم اهل سنت و جماعت می باشند که قائل اند تقیه همچون مدارات به سه صورت جائز و یک صورت ممنوع می باشد.
اقسام مدارات
مدارات به چهار قسمت تقسیم می شود:
1 - بخش اول یعنی مدارات کردن بخاطر دفع ضرر و زیان، ظاهر سازی.
2 - بخش دوم بنابر مصلحت دینی میباشد که شاید به وسیله آن امیدی برای اسلام آوردن یکی از آنها باشد ( منظور یهود و نصاری ) .
3 - بخش سوم اکرام یک کافر می باشد که طبق دستور رسول خدا جائز می باشد.
4 - بخش چهارم مدارات کردن جهت کسب منفعت دینی و عزت دنیوی است که بطور قطع نا جائز می باشد.
برای درک راحتتر این مسئله نکاتی را یادآور می شوم:
اگر بالفرض معادلات امامیه در مورد تقیه درست می باشد، می توان گفت تقیه در جائی که موجب ترویج بطلان باشد ناجائز است. حال اگر حضرت علی به خاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام بیست و شش سال سکوت کرد، چرا امت اسلامی امروزه بخاطر جلوگیری از به هم پاشیدگی امت اسلام تقیه نمی کند؟ آیا اینها مصلحت امت اسلام را بهتر از حضرت علی درک می کنند؟ چرا در کتب امامیه بیشتر اعمال پیامبر ص حمل بر تقیه شده ؟ اینها سوالاتی است که هیچ جوابی نمیتوان برای آن یافت مگر با تقیه!!!!
تقیه یعنی دروغ
حکیم نزاری:
ز بامِ گنبد نه تشت آسمانِ غرور / فرو فتادم و تاسِ وجود بشکستم
کلاهِ تقیه و دستارِ زاهدی از سر / فرو نهادم و زنّار بر میان بستم
شیخ بهایی در کتاب موش و گربه:
بنده به عقیده خودم از راستى چیزى بهتر نمی دانم، اما راستى که شهادت بر خیانت در امانت است و دلیل بر حماقت و بی عقلی است لابد او را پنهان داشتن و دروغ گفتن بهتر خواهد بود، چرا که اگر راست گویم شنونده بر من غضب کند و خود خجالت برده باشیم بیان او را چگونه توانم کرد، چنانکه شیخ سعدى علیه الرحمه در گلستانش فرموده است. دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است.
... [مشاهده متن کامل]
راستی موجب رضاى خداست / کس ندیدم که گم شد از ره راست
میرزا حبیب خراسانی:
در دین نبی خلاف تا چند / از راه حق انحراف تا کی
از اهل دغا تقیه تا چند / بر کفر خود اعتراف تا کی
ملک الشعرا بهار:
چون به دست آورند دستاویز / طی شود پایمردی و وجدان
دم از ایمان نمی زنند الا / اینکه باشد تقیه از ایمان
ملک الشعرا بهار:
سگ ملعون شنیده از ملا / شده از ترس ، روز و شب دولا
راز دل را ز بیم رنج وگزند / باز ناگفته با زن و فرزند
کرده دایم تقیه در مذهب / پرده گسترده بر ذهاب و ذهب
حکیم نزاری:
ز بامِ گنبد نه تشت آسمانِ غرور / فرو فتادم و تاسِ وجود بشکستم
کلاهِ تقیه و دستارِ زاهدی از سر / فرو نهادم و زنّار بر میان بستم
شیخ بهایی در کتاب موش و گربه:
بنده به عقیده خودم از راستى چیزى بهتر نمی دانم، اما راستى که شهادت بر خیانت در امانت است و دلیل بر حماقت و بی عقلی است لابد او را پنهان داشتن و دروغ گفتن بهتر خواهد بود، چرا که اگر راست گویم شنونده بر من غضب کند و خود خجالت برده باشیم بیان او را چگونه توانم کرد، چنانکه شیخ سعدى علیه الرحمه در گلستانش فرموده است. دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است.
... [مشاهده متن کامل]
راستی موجب رضاى خداست / کس ندیدم که گم شد از ره راست
میرزا حبیب خراسانی:
در دین نبی خلاف تا چند / از راه حق انحراف تا کی
از اهل دغا تقیه تا چند / بر کفر خود اعتراف تا کی
ملک الشعرا بهار:
چون به دست آورند دستاویز / طی شود پایمردی و وجدان
دم از ایمان نمی زنند الا / اینکه باشد تقیه از ایمان
ملک الشعرا بهار:
سگ ملعون شنیده از ملا / شده از ترس ، روز و شب دولا
راز دل را ز بیم رنج وگزند / باز ناگفته با زن و فرزند
کرده دایم تقیه در مذهب / پرده گسترده بر ذهاب و ذهب
تقیه یعنی دروغ و پوشاندن حقیقت / دروغ به اسم دین / با نفاق و دورویی هم معنی است
تقیه، پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، به منظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی است. به بیانی دیگر، حفظ خود یا دیگران از صدمه یا ضرر از ناحیه شخص دیگری، از طریق هم سویی با او در گفتار یا رفتار است.
... [مشاهده متن کامل]
تقیه در لغت از ماده �وَقی� و به معنای حفظ کردن، نگاه داشتن و پنهان نمودن برای در امان ماندن از آزار و اذیت است.
کلینی در کتاب الکافی بخشی را با عنوان �بابُ التَّقیة� به روایات تقیه اختصاص داده و ۲۳ روایت گرد آورده است. حر عاملی هم در وسائل الشیعه در دوازده باب، ۱۴۶ روایت مربوط به احکام مختلف تقیه گردآوری کرده است.
اهل سنت و جماعت ، تقیه را انکار نموده و آن را به �نفاق� تشبیه می کند و شیعیان را به علت اعتقاد به تقیه همانند یهودیان می داند و در نتیجه آن ها رو متهم به دروغ و نفاق کرده است.
در برخی منابع روایی شیعه، روایاتی با تعابیری همچون �لا دینَ لِمَن لا تَقِیَّةَ لَه؛ کسی که تقیه ندارد دین ندارد� نقل شده است که بیان کننده اهمیت تقیه نزد شیعه می باشد/ سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۶.
از مذاهب شیعه هم فرقه زیدیه مخالف تقیه است. / مشکور، مدیر شانه چی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.
وجوب و مشروعیت تقیه از دیدگاه شیعیان اجماعی است، که در این قسمت سخن شیخ صدوق ( متوفای۳۸۱هـ ) ، شیخ طوسی ( متوفای۴۶۰هـ ) و محقق کرکی ( متوفای۹۴۰هـ ) را نقل می کنیم: �شیخ صدوق� می نویسد: �التقیة فریضة واجبة علینا فی دولة الظالمین، فمن ترکها فقد خالف دین الإمامیة وفارقه. �
تقیه یکی از واجبات است که در زمان حکومت ظالمان وجوب آن حاصل می شود؛ بنابراین اگر کسی تقیه را ترک کند، با مذهب شیعه مخالفت کرده و از آن بیرون است
و در کتاب �الإعتقادات� می نویسد: �اعتقادنا فی التقیة انّها واجبة، من ترکها کان بمنزلة من ترک الصلاة. � نظر ما در مورد تقیه آن است که واجب است؛ کسی که آن را ترک نماید مانند کسی است که نماز را ترک کرده است.
در مذهب تشیع تقیه اصلی از اصول قرار گرفته است. در روایتی از زبان جعفر صادق گفته شده: �اگر بگویم کسی که تقیه کردن را کنار بگذارد مانند کسی است که نماز خواندن را کنار گذاشته، راست گفته ام�[۱].
و در روایت دیگری از ایشان نقل قول شده که:�تقیه کردن نه دهم دین است. و هر کس تقیه نکند دین ندارد�[۲].
و در روایتی منسوب به علی بن موسی الرضا گفته شده: �کسیکه تقیه نکند ایمان ندارد. و بدانید عزیزترین و محبوبترین شما نزد خداوند متعال آن کسی است که بیشتر از دیگران راه تقیه و توریه را در پیش گیرد. از ایشان پرسیده شد که ای فرزند رسول الله! این مسأله تا کی به همین صورت باقی خواهد ماند؟ ایشان پاسخ دادند: تا آن روزی که قائم ما ظهور کند. و هر کس قبل از قیام امام زمان تقیه کردن را کنار بگذارد، از ما نخواهد بود�[۳].
ابن بابویه در کتاب اعتقادات می گوید: �تقیه کردن یکی از واجباتی است که تا زمان قیام امام عصر ترک کردن آن روا نمی باشد. و هر کس این واجب را قبل از ظهور ایشان ترک کند از مذهب امامیه مرتد گشته و خداوند متعال و پیامبر و ائمه را سر پیچی کرده است�[۴].
[۱] – السرائر لابن ادریس الحلی ص ۴۷۹ المطبعه العلمیه، قم، ط: الثانیه، ۱۳۹۰ هـ. من لا یحضره الفقیه لابن بابویه ۲/۸۰ دار صعب، دار التعارف، بیروت ۱۴۰۱ هـ. جامع الاخبار لابن بابویه ص ۱۱۰، ط: ایران ۱۳۵۴ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۷/۹۴ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۱۲ - ۴۱۴ احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳هـ.
[۲] – اصول الکافی للکلینی ۲/۲۱۷ تصحیح و تعلیق : علی اکبر الغفاری ، دار الکتب الاسلامیه، طهران ، ط: الثالثه : ۱۳۸۸ هـ. المحاسن للبرقی ص ۲۵۹، ط: ایران۱۳۳۱ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۰ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی ، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۲۳ احیاء التراث العربی، بیروت ، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳ هـ.
[۳] – اکمال الدین لابن بابویه ص ۳۵۵ المطبعه الحیدریه، النجف ۱۳۸۹ هـ. اعلام الوری للطبرسی ص ۴۰۸ تصحیح و تعلیق علی الغفاری، دار المعرفه، بیروت ۱۳۹۹ هـ. کفایه الاثر لابی القاسم الرازی ص ۳۲۳ ، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۵، ۴۶۶ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ.
[۴] – الاعتقادات لابن بابویه ص ۱۱۴ - ۱۱۵، ط: ایران ۱۳۲۰ هـ.
... [مشاهده متن کامل]
تقیه در لغت از ماده �وَقی� و به معنای حفظ کردن، نگاه داشتن و پنهان نمودن برای در امان ماندن از آزار و اذیت است.
کلینی در کتاب الکافی بخشی را با عنوان �بابُ التَّقیة� به روایات تقیه اختصاص داده و ۲۳ روایت گرد آورده است. حر عاملی هم در وسائل الشیعه در دوازده باب، ۱۴۶ روایت مربوط به احکام مختلف تقیه گردآوری کرده است.
اهل سنت و جماعت ، تقیه را انکار نموده و آن را به �نفاق� تشبیه می کند و شیعیان را به علت اعتقاد به تقیه همانند یهودیان می داند و در نتیجه آن ها رو متهم به دروغ و نفاق کرده است.
در برخی منابع روایی شیعه، روایاتی با تعابیری همچون �لا دینَ لِمَن لا تَقِیَّةَ لَه؛ کسی که تقیه ندارد دین ندارد� نقل شده است که بیان کننده اهمیت تقیه نزد شیعه می باشد/ سبحانی، التقیة؛ مفهومها، حدها و دلیلها، ص۷۶.
از مذاهب شیعه هم فرقه زیدیه مخالف تقیه است. / مشکور، مدیر شانه چی، فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس رضوی، ص۲۱۸.
وجوب و مشروعیت تقیه از دیدگاه شیعیان اجماعی است، که در این قسمت سخن شیخ صدوق ( متوفای۳۸۱هـ ) ، شیخ طوسی ( متوفای۴۶۰هـ ) و محقق کرکی ( متوفای۹۴۰هـ ) را نقل می کنیم: �شیخ صدوق� می نویسد: �التقیة فریضة واجبة علینا فی دولة الظالمین، فمن ترکها فقد خالف دین الإمامیة وفارقه. �
تقیه یکی از واجبات است که در زمان حکومت ظالمان وجوب آن حاصل می شود؛ بنابراین اگر کسی تقیه را ترک کند، با مذهب شیعه مخالفت کرده و از آن بیرون است
و در کتاب �الإعتقادات� می نویسد: �اعتقادنا فی التقیة انّها واجبة، من ترکها کان بمنزلة من ترک الصلاة. � نظر ما در مورد تقیه آن است که واجب است؛ کسی که آن را ترک نماید مانند کسی است که نماز را ترک کرده است.
در مذهب تشیع تقیه اصلی از اصول قرار گرفته است. در روایتی از زبان جعفر صادق گفته شده: �اگر بگویم کسی که تقیه کردن را کنار بگذارد مانند کسی است که نماز خواندن را کنار گذاشته، راست گفته ام�[۱].
و در روایت دیگری از ایشان نقل قول شده که:�تقیه کردن نه دهم دین است. و هر کس تقیه نکند دین ندارد�[۲].
و در روایتی منسوب به علی بن موسی الرضا گفته شده: �کسیکه تقیه نکند ایمان ندارد. و بدانید عزیزترین و محبوبترین شما نزد خداوند متعال آن کسی است که بیشتر از دیگران راه تقیه و توریه را در پیش گیرد. از ایشان پرسیده شد که ای فرزند رسول الله! این مسأله تا کی به همین صورت باقی خواهد ماند؟ ایشان پاسخ دادند: تا آن روزی که قائم ما ظهور کند. و هر کس قبل از قیام امام زمان تقیه کردن را کنار بگذارد، از ما نخواهد بود�[۳].
ابن بابویه در کتاب اعتقادات می گوید: �تقیه کردن یکی از واجباتی است که تا زمان قیام امام عصر ترک کردن آن روا نمی باشد. و هر کس این واجب را قبل از ظهور ایشان ترک کند از مذهب امامیه مرتد گشته و خداوند متعال و پیامبر و ائمه را سر پیچی کرده است�[۴].
[۱] – السرائر لابن ادریس الحلی ص ۴۷۹ المطبعه العلمیه، قم، ط: الثانیه، ۱۳۹۰ هـ. من لا یحضره الفقیه لابن بابویه ۲/۸۰ دار صعب، دار التعارف، بیروت ۱۴۰۱ هـ. جامع الاخبار لابن بابویه ص ۱۱۰، ط: ایران ۱۳۵۴ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۷/۹۴ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۱۲ - ۴۱۴ احیاء التراث العربی، بیروت، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳هـ.
[۲] – اصول الکافی للکلینی ۲/۲۱۷ تصحیح و تعلیق : علی اکبر الغفاری ، دار الکتب الاسلامیه، طهران ، ط: الثالثه : ۱۳۸۸ هـ. المحاسن للبرقی ص ۲۵۹، ط: ایران۱۳۳۱ هـ. وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۰ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی ، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ. بحار الانوار للمجلسی ۷۵/۴۲۳ احیاء التراث العربی، بیروت ، الطبعه الثالثه ۱۴۰۳ هـ.
[۳] – اکمال الدین لابن بابویه ص ۳۵۵ المطبعه الحیدریه، النجف ۱۳۸۹ هـ. اعلام الوری للطبرسی ص ۴۰۸ تصحیح و تعلیق علی الغفاری، دار المعرفه، بیروت ۱۳۹۹ هـ. کفایه الاثر لابی القاسم الرازی ص ۳۲۳ ، وسایل الشیعه للحر العاملی ۱۱/۴۶۵، ۴۶۶ تحقیق: عبدالرحیم الشیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ط: الخامسه ۱۴۰۳ هـ.
[۴] – الاعتقادات لابن بابویه ص ۱۱۴ - ۱۱۵، ط: ایران ۱۳۲۰ هـ.
پناه جان . [ پ َ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تقیه باشد. ( حاشیه ٔ مثنوی چ علاءالدوله ) : گفت ترسایان پناه جان کننددین خود رااز ملک پنهان کنند. مولوی .
مخفی کردن
تقی شدن باتقوا وپرهیزازجاروجنجال
پنهان کردن, پرهیز کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)