تقویم

/taqvim/

    evaluation
    appraisal
    assessment
    calendar

فارسی به انگلیسی

تقویم جولیان
julian calendar

تقویم قیصری
julian calendar

تقویم مسیحی
gregorian calendar

تقویم نجومی
almanac

تقویم کردن
appraise, assess, values, to appraise, to assess

مترادف ها

estimate (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، براورد، اعتبار، قیمت، دیدزنی

calendar (اسم)
سالنامه، تقویم، سالنما

appraisal (اسم)
ارزیابی کردن، ارزیابی، تعیین قیمت، تقویم

assessment (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، تشخیص، براورد، اظهارنظر، تعیین مالیات، وضع مالیات

valuation (اسم)
ارزیابی، تقویم، بها

پیشنهاد کاربران

گاهنامه ، گاهشمار
در حقوق به معنی تعیین قیمت کردن
معنی May را اشتباه مینویسد
تقاویم . [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تقویم . ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به تقویم شود.
دفتر سال . [ دَ ت َ رِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تقویم . ( التفهیم ص 273 ) .
روزشمار. . . . . . . گاهنامه . . . . . . .
تقویم روزنگار
در اصطلاح حقوقی به معنی تعیین بها و تعیین قیمت
میباشد ( ارزش گذاری )
ارزیابی، برآورد، تخمین، سالنامه، سال نما، گاه نامه
تکیم یا تکویم شکل اسلی لغت اربیشده ی تقویم است همانتور که در آلبانی به شکل takim* به مانای قرارگذاشتن *date زمان دیدار وعده - گاه ملاقات عهدبستن مصادفه مقارنه مواجههencounter meeting appointment rendezvous ثبت شده است. بدینسان روشن میشود که تکویم هیچ رپتی ( ربطی ) به لغت اربی تقویم به مانای از خمیدگی درآوردن - راست و درست ساختن ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

*پیرس ( منبع ) : English - Albanian by Ilo Stefanllari

روزنگار

زیگ نامه
ارزش گذاری کردن
در پهلوی " زیگ " در نسک :فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
روزنما
روزنگار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس