آقای حامد، میشه منبع عکسی که فرستادید هم بگید بی زحمت
تَقویَّت: نیرودهی، نیروبخشی، نیرومندسازی، توانمندسازی، بهترسازی، پشتیبانی
وند یت مثل خوبیت به اصطلاح عربی جزو پرکاربرد ترین پسوند در پارسی ساسانیه که به صورت "یه" به کار میره
قوت دادن، نیرو دادن، در مورد بدن تقویت کردن به معنای دادن مواد مغذی و ورزش است. توانایی مضاعف دادن. اضافه کردن بر نیروی موجود. افزودن توان، مجهز کردن به تجهیزات مدرن تر. افزودن توانایی چیزی .
بهبودبخشی / بهبود بخشیدن
نمونه:
حزب ما به ضروت بهبود بخشیدن [تقویت] �جنبش بین الملل کمونیستی� و فعالیت مشترک حزب های کمونیست و کارگری باورمند است.
برگرفته از یادداشتی ویرایش و پارسی نویسی شده از سوی اینجانب در پیوند زیر:
... [مشاهده متن کامل]
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/03/blog - post_18. html
بالا بردن
مثلا تقویت انرژی
بالا بردن انرژی
گَوین = قوی
گَوینا = قوت
{گَوین: در اصل به چم همانند گَو، همچون گَو و . . . .
گَوینا: گَوین ( قوی ) پسوند �ا�. همچون ژرف و ژرفا، دراز و درازا و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
گَوینادن = قوی کردن، تقویت کردن
گَوینِش = تقویت
گَویناده = تقویت شده
گَوینَنده = تقویت کننده، مقوی
{گَوینادن: گَوین ( قوی ) پسوند کارواژه ساز �آدن�. رویهمرفته به چم قوی کردن، تقویت کردن و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
توانمند سازی
نیرودهی
تقویت ( Gusset ) : م[ قطعات دوچرخه ] حل اتصال پیشانی با لوله زیرین دوچرخه به دلیل اینکه ضربات بیشتری به آن نقطه وارد می شود باید تقویت گردد
فراکنش، فزون گشت
زورافزونی/تاب افزونی
برافزایی، فزون سازی
تشدید
محکم، استحکام
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
یوجین yujin ( اوستایی )
یوگِت yuget ( اوستایی: یَئُگِت yaoget )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)