تقوی

/taqavi/

    virtue
    piety
    abstience

مترادف ها

piety (اسم)
پارسایی، تقوا، تقوی، خداترسی

pietism (اسم)
پارسایی، پرهیزگاری، تقوا، تقوی

virtue (اسم)
پرهیزگاری، حسن، عفت، پاکدامنی، پرهیزکاری، تقوا، تقوی

پیشنهاد کاربران

تقوی. [ ت َق ْ وا ] ( ع اِ ) پرهیزگاری. ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . پرهیز. اصله تقیا قلبوه للفروق بین الاسم و الصفة و قوله تعالی هو اهل التقوی ؛ ای اهل ان یتقی عقابه. ( منتهی الارب ) . پرهیزگاری و ترس ؛ یعنی ترسیدن از حق تعالی جل شأنه است در عواقب امور یا ترس نفس خود که مبادا رهزنی کرده او را در مهالک بعد و حجاب مبتلا سازد. ( آنندراج ) . ترسیدن و پرهیزگاری. ( غیاث اللغات ) . پرهیز و ترس از خدا و احتراز. قوله تعالی : هو اهل التقوی ؛ ای اهل ان یتقی عقابه. ( ناظم الاطباء ) . درلغت بمعنی اتقا و پرهیزکاری است و اتخاذ وقایت است و اصطلاحاً دوری کردن از عقوبت حق است بواسطه انجام طاعات حق. و بعضی گویند تقوی احتراز محرمات است فقط. فیض گوید تقوی آن است که محامد حق را وقایت خود سازد و اضافه همه کمالات و فضائل به حضرت او کند و خدای با چنین کس باشد چنانکه فرمود: �ان اﷲ مع الذین اتقوا والذین هم محسنون �. در شرح تعرف است که اصل تقوی بر دو معنی است یکی ترسیدن و دیگری پرهیز کردن و تقوای بنده از خداوند بر دومعنی است یا خوف از عقاب است و یا از فراق. و علامت آن این است که از اوامر و نواهی خدا سرپیچی نکند و اگر از خوف فراق باشد از غیر حق پرهیز کند و با غیر او نیارامد تا از خدا جدا نماند و پرهیز کند از آنچه بدان میل نماید زیرا که هر اندازه که به غیر حق مایل باشد از حق دور باشد. محمدبن سبحان گوید تقوی ترک غیر خداست و بعضی گویند تقوی بیزاری جستن از غیر خدا و اخلاص در عبادت خداست. بعضی از بزرگان گویند تقوی از گناه دوری کردن و از نفس جدا گشتن است. ( از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف دکتر سجادی صص 115 - 116 ) : و پسندیده تر سیرتها آن است که به تقوی و عفاف کشد. ( کلیله و دمنه ) . و پسندیده تر افعال و اخلاق مردمان تقوی است. ( کلیله و دمنه ) . و فرط تقوی و وفور دیانت و اخلاص و اختصاص من داشته است. ( سندبادنامه ص 72 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

خوب بود برای درسم
از کجا اینارو میاری
در آیین کنفوسیوس و دایو چینی و به طبع آن در فنون رزمی ورزشهایی نظیر کونگ فو ، تقوا معنای عملی خودش را جالب به نمایش میگذارد. بهترین و امن ترین و آسوده ترین شیوه برای محافظت شخص، اصل پیشگیری از درگیری است.
...
[مشاهده متن کامل]
اما در صورت بروز درگیری ناخواسته، شخص باتقوا هنگام مواجه شدن با صدمات و ضربات خارجی، موقعیت بدنی اش را در حالتی قرار میدهد که این ضربات به او اصابت نکند و یا اگر ناگزیر مورد اصابت قرار گرفت ، نیروی خارجی مضر را نه تنها دفع نماید بلکه آنرا در جهت مخالف هدایت نماید. این اصل به نام اصل بی عملی یا Wu Wei می باشد.

A به منظور اینکه خودش را در برابر صدمه و آسیب احتمالی ، C حفظ نماید ، B را در بین خودش و C قرار دهد. این موضوع با مثال واضح تر میشود. در میدان جنگ اگر شخصی برای جلوگیری از اصابت نمودن شمشیر دشمن، سپر خود را مابین خودش و شمشیر دشمن قرار دهد ، میتوان گفت او متقی است و تقوای شمشیر دشمن اش را دارد. این شخص حتی اگر در هنگام مواجه شدن با شمشیر دشمن ، بتواند از فنون رزمی استفاده نموده و مثلا جاخالی بدهد ، هم میتوان گفت خودش را حفظ کرده و متقی است. حتی اگر به دشمن پشت کرده و از میدان جنگ فرار نماید و خطر و آسیب احتمالی برخورد شمشیر دشمن را از خودش برطرف نماید، حتی یک متقی است.
...
[مشاهده متن کامل]

اصل موضوع این است که شخص A برای اینکه متقی نامیده شود باید به هر وسیله و یا شیوه ای ، خود را از خطر آسیب احتمالی C , حفظ نماید.

تقوا از �وقایة�، و وقایة به معنی حفظ شیء است، از آن چه به او زیان برساند. [1]
۱. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق سید غلامرضا خسروی، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، 1369، تهران، ج 3، ص 479.
خدا اندیشی، خدانگری