تقلیل پذیرreducibleتقلیل دادنwhittle, to reduce, to diminishتقلیل دهندهreducerتقلیل ناپذیرirreducibleتقلیل یافتنdecline
reduction (اسم)کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، تنزیل، احیا، ساده سازی، احالهdiminution (اسم)کاهش، تحقیر، تقلیل، کسر، کمشدگیdepletion (اسم)خون گیری، تقلیل، تخلیه، نقصان، تهی سازی، رگ زنی، نهی سازیcutback (اسم)تقلیلreductional (صفت)کاهش، اختصار، تبدیل، تقلیل، احیا، احاله
😂😉از دید یه کنکوری؛قد مضارع : ( قد یدل علی تقلیل )کمایشکاهش. کاستن. کم کردناین واژه تازى ( اربى ) است و سپارش میگردد بجاى آن از واژه هاى کاستارى Kastari ( پهلوى: تقلیل ، کاهش ) ، کاهینKahin ( پهلوى: تقلیل ، کسر ، تخفیف ) ، کاهانش Kahanesh ( تقلیل و کاهش دهى ) و واژه ى نیرفسشNirfsesh ( پهلوى: تقلیل، کم سازى ) بهره بجویید. در پهلوى نیرفْسیدن ... [مشاهده متن کامل] Nirfsidan : کم شدن ، تنزل و تقلیل یافتن+ عکس و لینک