تقلید کردن


    copy
    echo
    emulate
    follow
    pattern
    imitate
    to imitate

فارسی به انگلیسی

تقلید کردن به منظور انتقاد
burlesque

تقلید کردن به منظور خنده انگیزی
burlesque

مترادف ها

assume (فعل)
فرض کردن، وانمود کردن، بخود بستن، گرفتن، بعهده گرفتن، انگاشتن، بخود گرفتن، پنداشتن، تقبل کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن

simulate (فعل)
وانمود کردن، تشبیه کردن، بخود بستن، تظاهر کردن، تقلید کردن، مانند بودن، شبیه سازی کردن، شباهت داشتن به

imitate (فعل)
تقلید کردن، کپیه کردن

mimic (فعل)
تقلید کردن، مسخرگی کردن

emulate (فعل)
تقلید کردن، رقابت کردن با، برابری جستن با، هم چشمی کردن با، پهلو زدن

pattern (فعل)
تقلید کردن، همتا بودن، نقشه یا طرح ساختن، به عنوان الگو بکار بردن

پیشنهاد کاربران

طوطیدن،
مانند طوطی گفته ها و رفتارهای دیگران را بازگو و تقلید کردن
الگویانه:تقلید
الگو برداری
پیگر. پیگرانه. پیگیرانه. پیگیریت. پی وارانه:تقلید.
پیروانه. پیروانگیمندانهوار:تقلید.
" پیدایش. پیایند . پیامند. پیاپی. پیپامندانگی ":تقلید.
" پی پوی. پی پویا. پی پایانه. پی پایانی. پیورز. پیورز. پیورزانه. پی ورزیگر. پیورزیگرا. پیورزیگایانگی ":تقلید
الگویش. الگومند. الگوورز. الگوور. الگویی. پیروانه. پیگیرانه. پیوارانه. پیدارانهدرپی. درپیه. پیه:تقلید.
والوچاندن ، خمانیدن
کپی برداری
طریق کسی برگرفتن ؛ بر راه او رفتن. روش او گزیدن :
دلم دل از هوس یار برنمی گیرد
طریق مردم هشیار برنمی گیرد.
سعدی.
ب زبان عامیانه ک تازگی خیلی رایج شده
میشه گف�اسکی رفتن ( تقلید کردن ) �
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)