تقلا

/taqallA/

    struggle
    effort
    battle
    contest
    endeavor
    exertion
    scramble
    strain

فارسی به انگلیسی

تقلا کردن
endeavor, flounder, peg, scrabble, scramble, strive, struggle, to struggle

تقلا کردن برای گرفتن توپ
juggle

تقلا کردن برای نگهداشتن توپ
juggle

مترادف ها

stress (اسم)
تاکید، قوت، ضربه، تقلا، اهمیت، فشار

agony (اسم)
درد، رنج، عذاب، تقلا، سکرات مرگ، جان کندن، حالت نزع

strife (اسم)
نزاع، تقلا، ستیزه، دعوا، کشاکش، سعی بلیغ

slog (اسم)
تقلا، سیلی، خرحمالی، ضربت سخت، کوشش سخت

tussle (اسم)
تقلا، مجادله، کشمکش، مسابقه جسمانی

scramble (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش

bout (اسم)
تقلا، کشمکش، یک دور مسابقه یا بازی

tug (اسم)
تقلا، کوشش، کشش، زحمت، یدک کش

effort (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، سعی

exertion (اسم)
تقلا، اعمال زور، ثقل

nisus (اسم)
تمایل، تقلا، اراده

wrestle (اسم)
تقلا، کشتی، کشمکش

strain (اسم)
خوی، تقلا، کوشش، کشش، اصل، خیل، نژاد، اسیب، زور، درد سخت، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان

bustle (اسم)
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی

muss (اسم)
تقلا، کوشش، تلاش، درهم و برهمی، بهم خوردگی

scrabble (اسم)
تقلا، تلاش، دستمالی

پیشنهاد کاربران

ساعی و کوشا
تک و تا
کوشش
بال بال زدن
تلاش، کوشش، دوست وپا زدن،
تقلا teghala , تلاش مضاعف
تلاش، کوشش، جهد، اهتمام
کوشش و تلاش
فعالیت مستمر

التماس
این در و ان در زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس