تقصیر. [ ت َ ] ( ع مص ) سست کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . کوتاهی کردن و با لفظ کردن و افتادن و بستن و رفتن و آمدن مستعمل. ( آنندراج ) . سستی و کوتاهی کردن در کاری. ( غیاث اللغات ) . قصورو کوتاهی. ( ناظم الاطباء ) . مقابل توفیر :
... [مشاهده متن کامل]
نه در سخاوت او دیده هیچکس تقصیر
نه در مروت او دیده هیچکس نقصان.
منبع. لغت نامه دهخدا
ایرنگ
تقصیر برابر کوتاهی و کمکاری و لغزش است
تقصیر
گویش:tagsir
پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی
برابر پارسی:کوتاهی، کمکاری، لغزش
خارج شدن از حد و حدود متعارف. .
واژه تقصیر
معادل ابجد 800
تعداد حروف 5
تلفظ taqsir
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی taqsir
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
چیزی زیر سر کسی بودن
تقصیر یعنی رفتار، خلاف رفتار انسان متعارف
تو به تقصیر خود افتادی ازین در محروم
از که می نالی و فریاد چر ا می داری
حافظ
فاصله
کوتاهی سهل انگاری
رفتار غیر متعارف.
به معنای کوتاهی مو و ناخن در مراسم حج
کوتاهی کردن
کم گذاشتن
گناه
کوته گری
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی ویناه می باشد . . . واژگان " کوتاهی" و 'کاستی" نیز مفهومی برابر با ' تقصیر' دارند و پارسی می باشند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)