بخش کردن برابر پارسی ساده و درخور این واژه است. در زبان پهلوی، بن واژه بَختَن هست که با بخت که برابر "سرنوشت، بهره، سهم" است می باشد و پیوند ( =رابطه ) آنرا می توان با این بن واژه که برابر "تقسیم کردن" است دید. ... [مشاهده متن کامل]
ولی بن کنونی آن به گمانه من "بخش" است و نمی توان برای کنشگر تقسیم در ریاضی برابری پیشنهاد داد مگر "بخشش" که شایسته نیست. بدرود!
برخ کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ایجاد کردن. ( از ناظم الاطباء ) . || بخش کردن. سهم کردن.
افس یک واژه اوستایی برابر تقسیم افسیدن:تقسیم کردن
اَفسیدن: عمل تقسیم، تقسیم در ریاضی ( از افس در اوستایی ) وِشکیدن: تقسیم کردن بین افراد ( از وشکیدن در پارسی میانه ) بهریدن: تسهیم کردن، بهره دادن، بهره و سود را تقسیم کردن دُنگیدن: به شش دانگ تقسیم کردن، به شش قسم کردن ... [مشاهده متن کامل]
بَرخیدن: تبعض کردن، بعضیدن کرتیدن: قطع کردن، کرته: قطعه ( از کرتک در پارسی میانه ) پاریدن: پاره کردن پخشیدن: پخش کردن، توضیع کردن