تقدیر کردن


    cite

مترادف ها

appreciate (فعل)
قدردانی کردن، درک کردن، تقدیر کردن، احساس کردن، بربهای چیزی افزودن، قدر چیزی را دانستن

thank (فعل)
تقدیر کردن، سپاسگزاری کردن، تشکر کردن

foreordain (فعل)
تقدیر کردن، از پیش مقرر کردن

پیشنهاد کاربران

قلم راندن
کنایه از تقدیر کردن : تقدیر آفریدگار جل جلاله که در لوح محفوظ قلم چنان رانده است تغییر نیابد. ( تاریخ بیهقی ) .
نرانده اند قلم بر مراد آدمیان
نداده اند کسی را زعلم غیب خبر.
ناصرخسرو.
...
[مشاهده متن کامل]

تویی برترین دانش آموز پاک
ز دانش قلم رانده بر لوح خاک.
نظامی.
چو خطش قلم راند بر آفتاب
یکی جدول انگیخت از مشک ناب.
نظامی.

تقدیر کردن به معنی اندازه کردن و سنجیدن است و به معنی قدردانی کردن نیست.
مثلاً:
در مراسم امروز از وی تقدیر کردند. ( غلط )
در مراسم امروز از وی قدردانی کردند. ( صحیح )

بپرس