assume, engage, shoulder, tempt, undertake, to accept, to undertake
تقبل کردن امور خیریه
subscribe
تقبل کردنی
assumable
تقبل کننده
subscriber
مترادف ها
assumpsit(اسم)
تقبل، مقاطعه کاری، تقبل دیون دیگری، ادعای خسارت
پیشنهاد کاربران
تقبل = خودسِپ ( چیزی را به خود سپردن = خودسپار ی ) خودسِپ بسیار مان به accept است و بار آوایی یکسانی با آن دارد و هر دو چم پذیرش را میدهند. در قبول ( پذیرش ) آنچه که به ما پیشنهاد شد ما مشکلی با تقبل ( خودسِپ ) آن نداریم.
تقبّل: برعهده گرفتن
خودسپاری
کلمه ( تقبل ) به معنای قبول کردن چیزی است از روی رغبت و رضا، مانند تقبل هدیه و تقبل دعا و امثال آن .