تقاضا

/taqAzA/

    application
    call
    plea
    request
    solicitation
    suit
    demand
    exigency

فارسی به انگلیسی

تقاضا دادن
petition

تقاضا نشده
unasked

تقاضا کردن
request

تقاضا کردن از
to solicit

مترادف ها

suit (اسم)
جامه، درخواست، نوع، مرافعه، تسلسل، توالی، تقاضا، خواستگاری، دادخواست، عرضحال، یک دست لباس

solicitation (اسم)
التماس، درخواست، خواستاری، تقاضا، تشجیع

request (اسم)
درخواست، طلب، خواهش، خواست، ابرام، تقاضا

demand (اسم)
درخواست، طلب، خواست، مطالبه، تقاضا، نیاز

plea (اسم)
بهانه، ادعا، پیشنهاد، استدعاء، تقاضا، عذر، دادخواست، وعده مشروط

requisition (اسم)
درخواست، ضبط، تقاضا، چیز مورد تقاضا، باز گرفتن

importance (اسم)
اعتبار، نفوذ، اهمیت، قدر، خطر، تقاضا، شان

requirement (اسم)
الزام، تقاضا، نیاز، ایجاب، نیازمندی، احتیاج، التزام، مقرره، دربایست

postulate (اسم)
ادعا، درخواست، انگاره، تقاضا، قیاس منطقی، پذیره

prayer (اسم)
خواهش، تقاضا، دعا، نماز

rogation (اسم)
التماس، تقاضا

پیشنهاد کاربران

واژه تقاضا
معادل ابجد 1302
تعداد حروف 5
تلفظ taqāzā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: تقاضی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی taqAzA
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

‏ژایستن = تقاضا کردن، to demand
ژایش = تقاضا، demand
ژاینده و ژایندگان = متقاضی و متقاضیان
ژایسته = تقاضا شده
روش ساخت ⬇️
‏{در پهلوی ما �زایستن� و �زایش� را برای تقاضا کردن و تقاضا داریم. ولی چون در فارسی واژه زایش را به چم زادن داریم، بهتر است به جای �ز� از �ژ� بهره بگیریم. این �ژ� کردن �ز� پهلوی، روا است چرا که برای نمونه �ژاژ� فارسی هم در پهلوی �زاز� بوده است}
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست

تقاضا
Demand ( تقاضا ) - ژادش žādeš. در زبان پهلوی *ژستن - ژای zastan - zāy برابر با تقاضا—درخواست - سوال کردن و ژادش ( ژاد اِش ) نام واچ بُن آنست. ژستن در �خُجسته=خوش ژسته=تقاضای نیک� و�ژاده žādag=case مورد� به کار رفته است.
...
[مشاهده متن کامل]


Demand ( تقاضا کردن ) - ژستن - žastan ژادیدن žādīdan
Demanded ( تقاضا شده ) - ژادیده žādīde
Demander ( تقاضا کننده ) - ژادنده žādande
Demandant ( متقاضی ) - ژستگار žāstegār
( تقاضا مند ) - ژادمند žādmand
( تقاضا مندی ) - ژادمندی žādmandī
( تقاضامندانه ) - ژادمندانه žādmandāne
Question ( سوال - درخواست ) - ژستال žastāl
Case ( مورد ) - ژاده žāde

*نزدگاه: فرهنگ واژگان پهلوی - مکنزی

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: وانْس vãns، اوسِن، اوسْیات usyãt ( اوستایی ) ، کَئیت ( اوستایی: کَئیتَ )

بپرس