disconnect (فعل)قطع کردن، جدا کردن، تفکیک کردن، گسستن، منفصل کردن، ناوابسته کردنpartition (فعل)تقسیم کردن، تفکیک کردن، جزء بندی کردن، تقسیم به بخش های جزء کردنpart (فعل)جدا کردن، تقسیم کردن، تفکیک کردن، جدا شدن، تفکیک شدنseparate (فعل)جدا کردن، تفکیک کردن، مجزا کردن، سوا کردنbreak up (فعل)تفکیک کردنcentrifuge (فعل)تفکیک کردن