دستیاب بودن بر کسی یا چیزی ؛ بر او غلبه داشتن. بر او تفوق داشتن. بر او دست یافتن :
گر او را بدی بر تو بر دستیاب
بایران کشیدی ردافراسیاب.
فردوسی.
جز از گنج ویژه رد افراسیاب
که کس را نبود اندر آن دستیاب.
فردوسی.
گر او را بدی بر تو بر دستیاب
بایران کشیدی ردافراسیاب.
فردوسی.
جز از گنج ویژه رد افراسیاب
که کس را نبود اندر آن دستیاب.
فردوسی.