تفوق

/tafavvoq/

    advantage
    ascendancy
    ascendency
    dominance
    domination
    excellence
    mastery
    predominance
    preeminence
    primacy
    priority
    superiority
    supremacy

فارسی به انگلیسی

تفوق داشتن
outclass, predominate

تفوق ناپذیر
insurmountable

مترادف ها

prevalence (اسم)
شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع

influence (اسم)
توانایی، تاثیر، برتری، تفوق، اعتبار، نفوذ، تجلی

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

excellence (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، خوبی، رجحان، شگرفی، ممتازی، علو مقام

superiority (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، رفعت، ارشدیت، بزرگتری

supremacy (اسم)
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی

predominance (اسم)
برتری، تفوق، غلبه، رجحان

domination (اسم)
تفوق، استیلاء، تسلط، چیرگی، غلبه، سلطه، فرمانروایی، تحکم، سلطنت، فرمانفرمای

ascendancy (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

vantage (اسم)
مزیت، برتری، تفوق، بهتری

ascendency (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

hegemony (اسم)
برتری، تفوق، استیلاء، تسلط، پیشوایی، اولویت

headship (اسم)
برتری، تفوق، رهبری، بزرگی، ریاست، پیشوایی

predominancy (اسم)
برتری، تفوق، رجحان

pre-emimence (اسم)
تفوق، تقدم

پیشنهاد کاربران

تَفَوُّق tafavogh
توفیق یافتن. تسلط یافتن. برتری داشتن
قاعده ی تفوق حکم کیفری بر حکم حقوقی
توفیق یافتن
تَفَوُق
چیرگی
فوق بالایی
تفوق بالایی برتری

بپرس