درک، فهم، ادراک، تحقق، تفهیم
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
به دریافت رساندن
"دریاب. دریابش. دریابانیدن":تفهیم.
تفهیم:" آموزش. آموختن. "
تفهیم:" آموزش. آموختن. "
" پنداشت خوانی. پنداشت یابی. پنداشت خوان. پنداشت دان دریافت خوانی. دریافت خوان. دریافتش. پنداشتش. دریافت. پنداشت ":تفهیم.
تفهیم کنید:" بگویید. یاد آوری کنید. درمیان بگذارید ".
تفهیم کنید:" بگویید. یاد آوری کنید. درمیان بگذارید ".
تفهیم. [ ت َ ] ( ع مص ) دریاوانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( آنندراج ) . فهمانیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . فهمانیدن و دریافت کنانیدن. تدریس و تعلیم و آموختگی. ( ناظم الاطباء ) . و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ) . تفهیم و تفهم ؛ فهمانیدن و فهمیدن. ( ناظم الاطباء ) . رساندن معنی به فهم شنونده بوسیله ٔلفظ. ( از تعریفات جرجانی ) : و چون در عزیمت این کار پیوست ، آنچه ممکن شد برای تفهیم متعلم. . . در شرح و بسط تقدیم افتاد. ( کلیله و دمنه ) . و خوانندگان این کتاب را باید که همت بر تفهیم معانی مقصور گردانند. ( کلیله و دمنه ) . لیکن می نماید که مراد ایشان تقریر سمر و تحریر حکایت بوده است نه تفهیم حکمت و ایضاح موعظت. ( کلیله و دمنه ) . و رجوع به تفهم شود.
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
دانست:تفهیم.
دانِست کرد:تَفهیم کرد.
دانِست کرد:تَفهیم کرد.
تفهیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ابساچ absāc ( سغدی )
āsendā ( اوستایی ) .
ابساچ absāc ( سغدی )
āsendā ( اوستایی ) .
دریابش:تفهیم.
فهمانیدن
آموختن
آموختن
تفهیم و تفهّم/ تفاهم: تفهیم یعنی "فهماندن" و تفهّم یعنی "فهمیدن". بنابراین تفهیم و تفهّم به معنای" فهماندن و فهمیدن" و توسعاً" ارتباط متقابل" است. غالباً به جای آن می گویند تفهیم و تفاهم و این صحیح نیست، زیرا تفاهم یعنی "مقصود یکدیگر را فهمیدن" و تقریباً به همان معنای" تفهیم و تفهم است بنابراین یا باید گفت: تفهیم و تفهم و یا تفاهم.
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۹. )
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱٠۹. )
حالی کردن