تفقد

/tafaqqod/

    patronage
    sympathy
    kindness

پیشنهاد کاربران

النمل
وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ
ﻭ [ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ] ﺟﻮﻳﺎﻱ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺷﺪ [ ﻭ ﻫﺪﻫﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎﺭﮔﺎﻫﺶ ﻧﻴﺎﻓﺖ ] ﭘﺲ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻫﺪﻫﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻢ [ ﺁﻳﺎ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﻢ ]ﻳﺎ ﺍﺯ ﻏﺎﻳﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؟ ( ٢٠ )
تفقدtafaqqod
معنی
۱. جستجو کردن؛ جویا شدن.
۲. گمشده را بازجستن.
۳. دلجویی کردن.
مترادف
۱. التفات، تلطف، دلجویی، دلنوازی، مهربانی، نواخت، احسان، نیکویی، نرمی، نوازش، پرسش ، مدد، یاری، دستگیری، ملاطفت، مهرورزی،
۲. بازجست، واجست
۳. دلجویی کردن، نواختن
لطف، محبت، مهربانی
من فکر می کردم از نقد میاد این واژه اما خب نه معنیش میشه دلنوازی و دلجویی
مورد توجه قرار دادن
استمالت
دلنوازی

دلجویی

بپرس