تفتیش

/taftiS/

    inspection
    shakedown

فارسی به انگلیسی

تفتیش مذهبی در اروپای قرون وسطی
inquisition

تفتیش کردن
inspect

مترادف ها

inspection (اسم)
بازرسی، معاینه، سرکشی، تفتیش، سان، بازدید

detection (اسم)
بازرسی، کشف، ردیابی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش

پیشنهاد کاربران

واکاوی
گشتن
کردی تفتیش=پشکنین
کاوش / پژو ه
جستجوکردن
جستجو
بازرسی
اکتشاف
کاویدن درون است
حال خواه درون خانه بابستر یا درون مغز وعقیده کسی را کاوش کنی تا چیزی بر علیه او یا دیگران بدست اوری که این عمل در ایه دوازدهم سوره مبارک حجرات شدیدا نهی شده است و تفتیش همان تجسس است و از واژه تخشیش پارسی عرب استراق کرده ومشتق کرده
بازجویی
این واژه تازى ( اربى ) ست و سپارش مى گردد بجاى آن از برابرهاى پارسى بهره جویید: پَرخِش Parxesh ( پهلوى: پَرخیشْنْ : تفتیش ، وارسى - پَرخیدن Parxidan : تفتیش - چک - وارسى کردن ) وارَسِش Varasesh ( پارسى: تفتیش، وارسى ) ، وارسى Varasi پرخیدار Parxidar : مفتش ، تفتیش
...
[مشاهده متن کامل]

کننده وارَس Varas : مفتش ، وارسى کننده

بپرس