cut
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
از میان بردن، منحرف کردن، کنار گذاشتن، تغییر جهت دادن، ترن را به خط دیگری انداختن
عطف کردن، تغییر دادن، بر گرداندن، پیچاندن، وارونه کردن، تبدیل کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، منحرف شدن، معطوف داشتن، چرخ زدن، پشت و رو کردن، تاه زدن، گشتن، گرداندن، معکوس کردن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، دگرگون ساختن
برگشتن، تغییر مسیر دادن، تغییر جهت دادن
تغییر جهت دادن
تغییر جهت دادن
پیشنهاد کاربران
تَغییرِ جَهَت دادَن: ١. به بیراهه رفتن، راهِ خود را کج کردن، از راهِ خود دور شدن ٢. به بیراهه بردن، راهِ کسی یا چیزی را کج کردن، از راهِ خود دور کردن ٣. دگرسویی کردن، دگرسو شدن، دگرراه شدن، دگرشِ راه کردن، دگرشِ سو کردن