تغلیظ

/taqliz/

    condensation

فارسی به انگلیسی

تغلیظ شده
condensed milk

تغلیظ کردن
compact

مترادف ها

concentration (اسم)
مراقبت، تغلیظ، جمع شدگی

doping (اسم)
تغلیظ، ناخالص سازی

condensation (اسم)
خلاصه، تغلیظ، جمع شدگی، چگالش، تکاثف

پیشنهاد کاربران

to concentrate
محکم کردن، از واژه غلیظ می آید.
تغلیظ سوگند؛ سختگیری در سوگند
تغلیظ دیه:قتل در ماه حرام، قتل در حرم کعبهیا محدوده حرم مکه. که دیه علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیز افزوده میگردد
افزایش دیه ب یک سوم درماه های حرام و اطراف حرم مکه
افزایش دیه به یک سوم است

بپرس