تعهد کردن


    avouch
    engage
    pledge
    plight
    promise
    undertake
    to undertake
    to agree
    to guarantee

فارسی به انگلیسی

تعهد کردن خرید سهام در اینده
underwrite

مترادف ها

undertake (فعل)
عهده دار شدن، بعهده گرفتن، تقبل کردن، قول دادن، متعهد شدن، تعهد کردن، متقبل شدن

guarantee (فعل)
عهده دار شدن، عهد کردن، ضامن دادن، ضمانت کردن، تعهد کردن

underwrite (فعل)
تعهد کردن، امضاء کردن، در زیر سندی نوشتن

پیشنهاد کاربران

بر دوش گرفتن
بجای �تعهد کردن� می توان �بر دوش گرفتن� گفت و نوشت.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
عهده دار شدن
پایبند شدن

بپرس