تعمیر

/ta~mir/

    mend
    mending
    overhaul
    rehabilitation
    repair
    reparation
    building

فارسی به انگلیسی

تعمیر اساسی کردن
revamp

تعمیر بد
bungle

تعمیر پذیر
reparable

تعمیر لباس
darning

تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
steeplejack

تعمیر کامل کردن
overhaul

تعمیر کردن
fix, mend, recondition, refit, repair, service, tinker, to repair, to mend, renovate

تعمیر کردن و تغییر دادن
remodel

تعمیر کردن کفش
cobble

تعمیر کننده
repairer, repairman, restorer

تعمیر کننده بام
roofer

تعمیر کننده سیار دیگ و ظرف
tinker

مترادف ها

repair (اسم)
اصلاح، تعمیر، مرمت

reparation (اسم)
اصلاح، غرامت، عوض، تاوان، تعمیر، جبران غرامت، غرامت جنگی

maintenance (اسم)
قوت، نگهداری، تعمیر، نگهداشت، ابقاء، گذران، عمل تمیز کردن و پاک کردن

upkeep (اسم)
نگهداری، تعمیر، هزینه نگهداری و تعمیر

facelifting (اسم)
تعمیر

renovation (اسم)
اصلاح، تعمیر، نوسازی، باز نو ساخت

instauration (اسم)
تجدید، تعمیر، نوسازی، احیاء، تجدید بنا

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
سُکُدُک، ویرَژ: تعمیر
تعمیر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ویزر vizer ( سغدی ویذر: viżer )
بازسازی، بهسازی، نوسازی ( دری )
درود بر همگی.
ما در پارسی واژه "ویراستن" را داریم که از پیشوند "وی" و "راستن" ساخته شده است.
"راستن" بن واژه ای است که در "آراستن" نیز بِکار برده شده است و ریخت دیگر آن، "راییدن" در "آراییدن" است.
...
[مشاهده متن کامل]

این بن واژه برابر "نظم دادن، مرتبت کردن، منظم کردن" می باشد.
پیشوند "وی" که امروزه به شیوه "گُ" نیز بکار گرفته می شود ( برای نمونه گداختن )
"ویراستن" برابر "درست کردن، دوباره نوشتن" می باشد پس میتوان از همین واژه نیز بهره برد.
یا میتوان "وی" را به "گُ" دِگَرگون کرد تا بِشَوَد "گُراستَن" با بن کنونی "گُرای".
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
کاربر /محسن شجری/ پیشنهاد بِسیار خوبی دادند. در زَبان انگلیسی این واژه به شیوه "repair" می باشد و در گذشته، به شیوه "reparare" بوده است و از دو بخش "re" برابر با "دوباره" و "parare" برابر با "آمادن، ساختن".
پیشوند های برابر "دوباره" اینها هستند:"وا، وَم، بَر". "وا" را در "واکاوی" و "بَر" را در "بَرکَندن" دیده ایم ولی "وَم" از زبان اوستایی ( پارسی باستان ) می آید. پس میتوانیم واژگان "واآمادن، واساختن، وَمامادن، ومساختن، بَرساختن، برامادن" که واژه "واآمادن" برای دو "آ" پشت سر هم، یکی از "آ" ها پاک می شود پشت می شود "وامادن".
از نِگاهِ ساده بودن و شایسته بودن برای گفتن روزانه "وامادن، ومامادن" بسیار درخور تر هستند.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
پس به جای واژگان "تمعیر، تعمیر کردن" میتوانیم همه "درست کردن، ویراستن، گُراستن، وامادن، وَمامادَن" را بکار ببریم.
بنابراین، به جای واژگان زیر، وازگان روبه رویشان را بگوییم:
1 - تعمیرگاه=گُرایگاه، وامایگاه، وَماماگاه ( واژه آخری اِنگار از زبان دیگری آمده است ولی، نه! )
2 - تعمیرکار=گُرایکُن، وامایکُن، وَماماکُن
3 - تعمیر پذیر=گُرایپَذیر، وامایپَذیر، وَماماپَذیر
4 - تعمیرات=گُرایها، واماها، وَماماها
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
بِدرودُ! ( شیوه نِوِشتار این دیدگاه را از کاربر گرامی و سرور /فرتاش/ ترانِگاشته اَم=کپی کرده ام. من که شیوه دیدگاه نوشتنم 70 درسد همانند ایشان است، پس تا 100 درسد به پیش می رویم! )

در زبان باستانی لری وپارسی واژه کهن و آریایی�رفوrefoo, رفوrofoo� به معنی بازسازی، ترمیم، تعمیر ومرمت، ساختن واصلاح کردن ودرست کردن، نوسازی وتجدید، آباد کردن ودوباره ساختن، و. . است. این واژه کهن مانند
...
[مشاهده متن کامل]
بسباری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�ریپیر repair� در زبان انگلیسی به کار میرود. در اینجا تبدیل حرف ف به پ راداریم. یعنی رفوreffo > ریپیرrepair. با �ریپریشنreparation�نیز همریشه است. گمان میرود با�رافلruffle به معنی گره زدن علاوه بر معانی مختلف دیگری که دارد� همریشه است. یعنی رفوrefoo=ریپیرrepair=رافلruffle ) در اینجا تبدیلهای رایج ف به پ و ر به لام را داریم. لازم به ذکر است که در لری�رفوگریrefu gary� پیشه و حرفه ایست کهن که معمولا رفوگر، فرش، قالی، گلیم و. . را تعمیر وبازسازی میکند.

باز نو، بازنو، بازنو کردن
تعمیر یعنی درست کردن عیب و ایراد
عیب و ایراد چیزی را برطرف کردن
با بازسازی فرق داره، بازسازی یعنی چیزی را به حالت و فرم اولیه دوباره برگرداندن
بازسازی گسترده تر از تعمیر
نو آفرینی ، نو آرایی ،
تعمیر کردن = repair
repair = re prepare
re = باز = دوباره prepare = آمادن، آماده کردن
بنابراین،
تعمیر کردن = بازآمادن
تعمیر = بازآمایی، بازآمایش
تجدید بنا
تعمیر، تعمیرات جفتش، #این قدر تعصبی نباشیم!
درست کردن
درست کرد
تعمیر ماشین : درست کرد ماشین
نیازی به واژه تعمیرگاه نیست میتوان بر تابلو نوشت درست کرد ماشین ، موبایل و . . .
ماشینمو دادن تعمیر : ماشینو دادم درس کنن
هیچ نیازی به واژه های زشت و اضافی عربی نداریم
در پهلوی " نیسارش " در نسک :فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
نوسازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس