attack (فعل)حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردنharass (فعل)اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، تعرض کردن، خسته کردن، حملات پی در پی کردنremonstrate (فعل)تعرض کردن، با تعرض و نکوهش گفتن
دست اندازی کردن ؛ تجاوز کردن. تعدی کردن.اعتراضدست تعرض به . . . . . . . . . . گشودنتعرض رساندن+ عکس و لینک