تعدیل

/ta~dil/

    adjustment
    modification
    realignment

فارسی به انگلیسی

تعدیل شدن
tone

تعدیل شده
tempered

تعدیل معنی
modification

تعدیل و منطبق شدن
accommodate

تعدیل و منطبق کردن
accommodate

تعدیل کردن
adjust, fit, moderate, modify, modulate, qualify, realign, revise, soften, temper, tone, to adjust

تعدیل کننده
leavening, modulator

مترادف ها

adjustment (اسم)
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل

settlement (اسم)
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه

regulation (اسم)
تنظیم، تعدیل، دستور، ایین نامه، قانون، قاعده، مقرره

modification (اسم)
تعدیل، اصلاح، تصرف، پیرایش، تغییر و تبدیل

balancing (اسم)
تعدیل

damping (اسم)
تخفیف، تعدیل

پیشنهاد کاربران

همسنگی
مانند تعدیل تقسیط که یک دعوای حقوقی است
ترازی بهترین معادلشه
ترازگری
پیشنهادِ واژه : " اَفراستَن، اَفرایه، اَفرایِش، اَفرایی، اَفراینده، اَفراستگی، اَفراسته و. . . "
پیشنهادِ واژه: " اَفراستن" به چمِ " تنظیم کردن، تعدیل کردن، تطبیق دادن، وفق دادن" و برابر با واژه یِ " to adjust " در زبانِ لاتین:
...
[مشاهده متن کامل]

کارواژه یِ " اَفراستَن" با بُنِ کُنونیِ " اَفرای"، از پیشوندِ " اَف" و کارواژه یِ " راستَن" ساخته شده است.
نکته 1: پیشوندِ " اَف" در زبانِ پارسی کارکردِ همسانی با پیشوندِ " ad" در زبانِ لاتین دارد.
( برایِ آگاهیِ بیشتر درباره یِ این پیشوند به ستونِ 87 و 88 از نبیگِ " فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" نوشته یِ " کریستین بارتولومه" یا به پیامِ اینجانب در زیرواژه یِ " اَف" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )
نکته 2:
کارواژه یِ "راستَن" برابر با " just" در کارواژه یِ " adjust" گرفته شده است؛ کارواژه یِ "راستَن" دارایِ بُن کنونیِ "رای" است و ما بیشتر آن را با پیشوند می شناسیم:
برای نمونه :
آراستَن: آ - راستَن . . . . بُن کنونی: آرای: آ - رای. . . . . . . آراستن به چمِ " آماده کردن، منظم کردن، سامان بخشیدن، مرتب کردن" می باشد.
پیراستَن. . . . . بُن کنونی: پیرای
ویراستَن. . . . بُن کنونی: ویرای
از همین رو کارواژه یِ راستَن" به همراهِ پیشوندِ " اَف" چنین خواهد بود:
افراستَن. . . . بُن کنونی: اَفرای
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ما از کارواژه یِ " اَفراستَن" به آسانی می توانیم واژگانی همچون " اَفرایه، اَفرایِش، اَفرایی، اَفراستگی، اَفراینده و. . . " را بیرون بکشیم.
برایِ نمونه :
ما می توانیم به جایِ واژگانِ " تنظیم، تنظیمات" از واژگانِ " اَفرایِش، اَفرایی" بهره بجوییم. برایِ مثال اگر ما درباره یِ " تنظیمِ x یا تنظیماتِ x" سخن می گوییم، به آسانی می توانیم واژه یِ " اَفرایِشِ x" را بکار ببریم یا اینکه بگوییم " x - اَفرایی" .
به جایِ واژه یِ " تنظیم کننده" می توانیم واژه یِ " اَفراینده" را بکار ببریم و. . . .

تعدیل گاهی به معنای کاهش میباشد
تعدیل یعنی میزان کردن
برابر سازی
برابر کردن ترازو
تجدید نظر
کم شدن، کم کردن، کم شده
Adjustmentتعدیل
معنی فارسی برابرکردن، مساوی کردن، متعآدل ساختن
تعدیل ( Adjustment )
:[اصطلاح بیمه]در بیمه های بلندمدت مانند بیمه عمر و یا بیمه مهندسی، از آنجایی که مدت بیمه نامه چند سال است. ارزش خدمات در سنوات بعدی از ارزش آن در سال اول بیشتر بوده اما مبلغ موردبیمه در بیمه نامه ثابت می باشد. برای اینکه بروز حادثه، خسارت به ارزش روز پرداخت گردد مبلغی بین 10 تا 30 درصد مبلغ قرارداد به عنوان تعدیل تحت پوشش بیمه نامه قرار می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

تعدیل به معنای کم کردن است. . . مثلا میگویندتعدیل نیرو نداریم. یععنی کم کردن نیرو نداریم عداالت. برابری
درعلم درایه الفاظ وعباراتی راگویند که استعمال آنها درحق کسی عدالت اورا می رساند مانند عبارت هوعدل ( منبع :ترمینولوژی حقوق ، دکترجعفری لنگرودی )
متعادل کردن
تعادل
مساوی ، برابر ، تقسیم درست
تعدیل یعنی عدالت درست کار مثل کفه ترازو که دو طرف آن مساوی باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس