تعجیل

/ta~jil/

    haste
    hurry
    precipitation

فارسی به انگلیسی

تعجیل کردن
hie, hurry, hustle, to haste

مترادف ها

post (اسم)
پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر تلفن و غیره، پست نظامی، مجموعه پستی، تیردگل کشتی و امثال آن

acceleration (اسم)
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل

rush (اسم)
تعجیل، حمله، جویبار، یورش، جوی، خیز، بوریا، فشار، یک پر کاه، ازدحام مردم، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید

پیشنهاد کاربران

شتابدهی
شتاب به عمل آمدن
شتاب تندی عجول عجله سرعت تسریع

بپرس