تَعبیر: ١. بە زبان / سخن آوردن، بیان کردن، گفتن ٢. خوابگزاری، برداشت از خواب ٣. بازگو / روشن / روشنگری کردن ۴. بیانِ گفته
برداشت، تعبیر من از یه گزاره، برداشت من از یک گزاره،
از انجایی که عبرت = پند و اندرز می شود و پند برای نصیحت و اندرز همان اند درز هست پس درز = ع. ب. ر = عبر می شود و . . . عبر = گذر / درز عابر= پارو/ گذررو / پاگذر عابران عزیز = پاگذران گرامی از عابر رو بروید = از پیاده رو بروید ... [مشاهده متن کامل]
معبر = گذر گاه / اندرزگاه / بندر عبارت = گذاره / بند عبرت =پند/ ویخت ( اویخت ) تعبیر= وابند = وا بند = بازکردن عبر ( گذر کرده به سگال و خیال ) = تعبیر تعبیر این خواب = وابند این خواب = باز گشایی بند و عباراتی که به گال و سگال امده به تعبیری = به وابندی
نامیده شدن
بیان معادل وقتی چیزی را تعبیر میکنیم یعنی به شکل دیگری بیان میکنیم که معادل همان چیز است
سو تعبیر میشود
کلمه ( تعبیر ) از ماده ( عبر ) که به معنای بیان تأویل رویا است و به هر حال این ماده از عبور نهر و امثال آن اخذ شده ، و وجه مناسبتش این است که گویا شخص تعبیرگو، به وسیله تأویل ، از رویا به ماورای آن عبور ... [مشاهده متن کامل]
می کند، و از صورت رویا به حقیقتی که در عالم خواب برای صاحب خواب و مناسب با روحیات او مجسم شده پی می برد. ( ترجمه ی تفسیر المیزان )