تعالی

/ta~AlA/

    boost
    elevation
    excellence
    sublime
    sublimity
    transcendence
    uplift
    [o.s.] may he be exalted
    [adj.] exalted
    most
    high
    hallowed
    rise

فارسی به انگلیسی

تعالی بخش
winged

تعالی بخشی
exaltation

تعالی بخشیدن
civilize, elevate, exalt, transfigure, uplift

تعالی فکری
edification

تعالی گرایی
transcendentalism

تعالی یافتن
transcend

مترادف ها

ascendancy (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

god (اسم)
خدا، تعالی، خداوند، ایزد، الله، پروردگار، یزدان، یاهو

holy (اسم)
خدا، تعالی

eminence (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، پشته، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه، علی، علو

ascendency (اسم)
فراز، تفوق، بالا، تعالی، استیلاء

sublimation (اسم)
تعالی، تصعید، توجه به عالم بالا و امور عالیه

sublimity (اسم)
بلندی، تعالی، رفعت، علو مقام، افراشتگی

eminency (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه

پیشنهاد کاربران

منظور از تعالی سربلندی و ترفیع رتبه را گویند ، انسان ذاتاً میل به تعالی دارد که باید منطبق بر منابع اسلامی مثل جهاد عدالت گسترانه یا مذهبی یا علمی یا تجربی و غیره موجبات رشد و پیشرفت خود و دیگران را مسیر کند … .
فراز رَوی - فراز یافت - فراز یافتن
excellence
بلند مرتبه.
برتری
لطفا ریشه هم بگذارید
بلند مرتبه ، بلند جای
اهرافت گرایی= تعالی= اهرافت جوی
اهرافتن= بالا روی، ارتقا
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
نوشته ی امیرمسعود مسعودی مسعودلشکرنجم آبادی.
کمال
انسان تعالی پیداکرد:به کمال رسید
بلندمرتبه
مرتفع وروح

مرتفع نمودن ، روح بخشیدن
بلند مرتبه
والا مقام
لطفا اگه به جوابی که میخواستین رسیدین پیام منو لایک کنین❤
تعالی:بلتد مرتبه
والا مقام

بلند مرتبه ،
والا مقام ،
بزرگ وار .
تعالی:بلند مرتبه
هم خانواده: متعال
یکتا……بلند پروا …… یگانه …… دارای مقام و پرقدرت
بلند مرتبه، برتر، بالا مقام
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: اَپَرى Apari ( پهلوى: اَپَریهْ : تعالى ، عُلُو ، مناعت ) ، اَپرگرى Apargari ( پهلوى: تعالى ، اعلائیت ، مافوقیت، عزت بخشى ) ، افراز Afraz ( پهلوى: تعالى ، رفیع ، قائم ، عمود و . . - در پهلوى و پارسى درى افراختن
...
[مشاهده متن کامل]

Afraxtan : بالا بُردن ، ترفیع - تعالى بخشیدن ) ، بالیستیکى Balistiki ( پهلوى: بالیستیکیهْ : عُلُو ، تعالى ، رفعت ، مناعت ) ، پَهْرُمى Pahromi ( پهلوى: پهرمیهْ : تعالى ، اعلائیت ، ممتازیت ، برترى ، خارق العادگى )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس