عرف ، که در پایه لری است گاوی است که رنگارنگ است . ودر میان ۱۰و ۱۰۰ و۱۰۰۰ گاو از دور شناخته است. و در زبانش لری به آن گاو مَرُو می گویند مروب ومروپ ومروف هم می گویند. پس عرف یعرف را از آن گرفته اند و عرف اورفیوسی هم نیست.
مکیس:تعارف: سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس
واژه تعارف
معادل ابجد 751
تعداد حروف 5
تلفظ ta'ārof
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ رُ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی ta'Arof
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
تَعارُف به معنای شناخت متقابل ( جامعه شناسی مشاوران )
نام دیگر الگوی تَعارُف : شناخت متقابل هویت ها در مقابل الگوی تنازع قرار دارد
باسلام. رعایت کردن ادب
تعارف: گفتن سخنان ارجمندانه ( محترمانه، مودبانه ) به صورت زبانی یا نوشتاری به کسی برای بهره برداری از چیزی. ( https://www. cnrtl. fr/definition/compliment )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
نیویما nivimA ( سغدی: نیویذما niviżmA ) .
تَعارُف:
١. خوشامدگویی به همدیگر؛ فراخوان
۲. رودربایستی؛ شرم
۳. پذیرایی
۴. [کهنه] شناخت یکدیگر
۵. [کهنه] آشنا شدن
یه تعداد تعارف به انگلیسی:
Don't be silly
Don't mention it
No peoblem
You bet
I insist
پذیرایی
در فرهنگ و گویش عامیانه لری ( گهگیلویه )
به بفرمایید بر سر سفره غذا در گذشته " مکیش"
می گفتند .
البته در خانه ما نیز هنوز دوام و رواج دارد ،
دعوت به سرو غذا = دعوت به ورود به خانه
که دعوت و تعارف به وقت و سرو غذا رایج تره .
ب نام الله
گذشتن ادب از حد، ادب وسواسی ، گاها و تداولا ترکیبی از دروغ و ریای زیر ماسک احترام
یکدیگر را شناختن و ملاحظه کاری کردن
Don't stand on ceremony
مترادف اصطلاح خودمون "تعارف نکن" هستش
مِکیس به این سادگی که در شاهنامه آمده است و دزبان لکی و لری نیز به چم تعارف هست
compliment
تعار ف از ریشه عرف است ( orf ) عرف یعنی آنچه که میان مردم رسم است و جاافتاده است ، تعارف کردن یعنی آنچه رسم است و جا افتاده است را بجا آوردن که هرکس آن را بجا نیاورد ، بی ادب دانسته میشود ، تعارف در فرهنگ
... [مشاهده متن کامل] ایران ، ریشه در دوران تنگدستی و بدبختی مردم ایران دارد که مثلن تعارف می کردند برای نهار ولی براستی نمیخواستند که فرد به خانه آنها برود چون چیزی نداشتند یا کم بود ، فرد روبرو هم می دانست که نباید برود ، برای همین است که در فرهنگ ایران تعارف ، اینگونه است : حرفی است که نباید آن را جدی گرفت یا راست پنداشت
شوربختانه مردم واژه �تعارف� را که از ریشه �عرف� و به معنی �شناساندن� و �پیشکش کردن� است، به معنی �رودروایسی� به کار می برند!
یعنی چی که میگن تعارف نکن!
باید گفت رودرواسی نکن!
خوشامدگویی
هوالعلیم
تعارف: آشنائی بایکدیگر ؛ شناساندن ؛ دعوت کردن ؛ هدیه ؛. . . .
چرب زبانی، خوشآمد گوئی
مبالقه درسخن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سیستاژ ( سنسکریت: سیشتاچارَ )
هَدرَم ( سنسکریت: بْهَدرَموکهَ )
دَنیواد ( سنسکریت: دْهَنیَوادَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)