من خواهان و خواهان عشق خدایم،
اندرون جامدادی هم وفایم،
کاش اشک شما را مبینم،
جفا اندر بقای یکتا بچینم،
صد هزاران آفرین بر این سخن پاک،
که گشاده اندر زبان شما آب و خاک،
من وفا دانم و وفا دانم و علمجوی می گسارم،
... [مشاهده متن کامل]
اندرون جان خدا یلدا بکارم،
چشم جان کز غرف غاف را بچید،
اندر نهان آدمی علی را بدید،
ماه کز سخن گشاد اندر شما زبان،
به گفتار چم گویم حقیقت را درب بیان،
شاه شب چه زیبا سخن گوید این مرام،
که گفته نویسنده را زیبایی کلام،
من خدا دانم و خدا دانم و پرهیزم،
ز زیستن و برخاستن اندرون ستیزم،
دل چنان گه سلامی بر شما هم کارد،
چه گل اندرون شفا بقا را کشاند،
ای که هوادارم تویی فدایت خدایم،
سپه دار این وی باش درب صدایم…
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
آشنایی
تعارف به معنی خوش آمد و پذیرایی و غیره نیست. تعارف به معنی شناخت و درک متقابل است. از ریشه عرف. وقتی تعارف میکنیم، یعنی حرکتی انجام میدهیم که قلبا نمیخواهیم انجام دهیم و طرف مقابل هم درک میکنم که صرفا از روی ادب و احترام فلان حرف رو زدیم.
در لکی و لری
مِکیس:تعارف کردن
عرف ، که در پایه لری است گاوی است که رنگارنگ است . ودر میان ۱۰و ۱۰۰ و۱۰۰۰ گاو از دور شناخته است. و در زبانش لری به آن گاو مَرُو می گویند مروب ومروپ ومروف هم می گویند. پس عرف یعرف را از آن گرفته اند و عرف اورفیوسی هم نیست.
مکیس:تعارف: سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس
واژه تعارف
معادل ابجد 751
تعداد حروف 5
تلفظ ta'ārof
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ رُ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی ta'Arof
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
تَعارُف به معنای شناخت متقابل ( جامعه شناسی مشاوران )
نام دیگر الگوی تَعارُف : شناخت متقابل هویت ها در مقابل الگوی تنازع قرار دارد
باسلام. رعایت کردن ادب
تعارف: گفتن سخنان ارجمندانه ( محترمانه، مودبانه ) به صورت زبانی یا نوشتاری به کسی برای بهره برداری از چیزی. ( https://www. cnrtl. fr/definition/compliment )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
مکیس mekis ( لکی )
نیویما nivimā ( سغدی: نیویذما niviżmā ) .
تَعارُف:
١. خوشامدگویی به همدیگر؛ فراخوان
۲. رودربایستی؛ شرم
۳. پذیرایی
۴. [کهنه] شناخت یکدیگر
۵. [کهنه] آشنا شدن
یه تعداد تعارف به انگلیسی:
Don't be silly
Don't mention it
No peoblem
You bet
I insist
It's nothing
پذیرایی
در فرهنگ و گویش عامیانه لری ( گهگیلویه )
به بفرمایید بر سر سفره غذا در گذشته " مکیش"
می گفتند .
البته در خانه ما نیز هنوز دوام و رواج دارد ،
دعوت به سرو غذا = دعوت به ورود به خانه
که دعوت و تعارف به وقت و سرو غذا رایج تره .
ب نام الله
گذشتن ادب از حد، ادب وسواسی ، گاها و تداولا ترکیبی از دروغ و ریای زیر ماسک احترام
یکدیگر را شناختن و ملاحظه کاری کردن
Don't stand on ceremony
مترادف اصطلاح خودمون "تعارف نکن" هستش
مِکیس به این سادگی که در شاهنامه آمده است و دزبان لکی و لری نیز به چم تعارف هست
compliment
تعار ف از ریشه عرف است ( orf ) عرف یعنی آنچه که میان مردم رسم است و جاافتاده است ، تعارف کردن یعنی آنچه رسم است و جا افتاده است را بجا آوردن که هرکس آن را بجا نیاورد ، بی ادب دانسته میشود ، تعارف در فرهنگ
... [مشاهده متن کامل] ایران ، ریشه در دوران تنگدستی و بدبختی مردم ایران دارد که مثلن تعارف می کردند برای نهار ولی براستی نمیخواستند که فرد به خانه آنها برود چون چیزی نداشتند یا کم بود ، فرد روبرو هم می دانست که نباید برود ، برای همین است که در فرهنگ ایران تعارف ، اینگونه است : حرفی است که نباید آن را جدی گرفت یا راست پنداشت
شوربختانه مردم واژه �تعارف� را که از ریشه �عرف� و به معنی �شناساندن� و �پیشکش کردن� است، به معنی �رودروایسی� به کار می برند!
یعنی چی که میگن تعارف نکن!
باید گفت رودرواسی نکن!
خوشامدگویی
هوالعلیم
تعارف: آشنائی بایکدیگر ؛ شناساندن ؛ دعوت کردن ؛ هدیه ؛. . . .
چرب زبانی، خوشآمد گوئی
مبالقه درسخن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سیستاژ ( سنسکریت: سیشتاچارَ )
هَدرَم ( سنسکریت: بْهَدرَموکهَ )
دَنیواد ( سنسکریت: دْهَنیَوادَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)