تظاهر

/tazAhor/

    affectation
    demonstration
    flashiness
    appearance
    act
    counterfeit
    feint
    make-believe
    mask
    masquerade
    ostentation
    playacting
    pose
    pretense
    pretension
    representation
    show
    showiness
    simulacrum
    simulation
    slickness
    window dressing
    eyewash
    front

فارسی به انگلیسی

تظاهر به حمله برای گمراه سازی حریف
feint

تظاهر به قشنگی
frippery

تظاهر به میهن پرستی
flag-waving

تظاهر به هنر دوستی
artiness

تظاهر پر زرق و برق
splurge

تظاهر ناشیانه
charade

تظاهر کردن
act, counterfeit, pretend, profess, sham, masquerade, pose, simulate, window-dress, to act, to make a show

تظاهر کردن به
affect, feign

تظاهر کنندگی
demonstrator

تظاهر کننده
demonstrator

مترادف ها

display (اسم)
تظاهر، نمایش، بیان، جلوه

feint (اسم)
تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز

affectation (اسم)
تظاهر، تکبر، وانمود، ناز، ظاهرسازی

demonstration (اسم)
تظاهر، اثبات، نمایش، تظاهرات، دمونستراسیون

pretense (اسم)
تظاهر، ظاهرسازی، بهانه، ادعا، ظاهری، وانمودسازی

pretension (اسم)
مدعی، تظاهر، وانمود، ادعا، قصد، دعوی

ostentation (اسم)
ظهور، تظاهر، نمایش، خود فروشی، خود نمایی

simulation (اسم)
تظاهر، وانمود، ظاهرسازی، تشبیه، تقلید، شبیه سازی، تمارض

fakery (اسم)
تظاهر، وانمود، تقلب

make-believe (اسم)
تظاهر، وانمود، افسانه، قصه

semblance (اسم)
تظاهر، شباهت، قیافه، صورت ظاهر

preciosity (اسم)
تظاهر، تصنع، اداب دانی، گرانبهایی

prudery (اسم)
تظاهر، غری، کوته فکری، امل بودن

effusion (اسم)
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور

eyewash (اسم)
تظاهر، مایع چشم شویی

grimace (اسم)
تظاهر، ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی

پیشنهاد کاربران

در ظاهر طوری دیگر جلوه زادت
تمارض
دورویی
وانمود کردن خود بر خلاف آنچه هست
جلوه گری
واژه ی وانمود جافتاده هست، کوتاه وخوشآهنگ
وانمود
نمایاندن

Pretend یا Profess
مترادف صحیح انگلیسی واژه “تظاهر” هستند.
در زبان انگلیسی واژه Display مترادف واژه “نمایش” یا “نمایان کردن” است و استفاده آن به معنی “تظاهر” اشتباه است.
ادعا کردن
خودنمایی
display
فیلم بازی کردن
رخ نمایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس