تطور در لغت به معنی گونه گون و دگرگون شدن است. و عموماً به نظریه فرگشت گرایی زیستی موجودات زنده نزد فلاسفه گفته می شود. این نظریه بعدها در قرن هجدهم میلادی به طور جدی تری توسط رژ لویی بوفون، لامارک و در کتاب «منشأ انواع» اثر چارلز داروین در حوزه علوم طبیعی و با عنوان نظریه فرگشت مطرح گردید.
... [مشاهده متن کامل]
نخستین اندیشمندی که نظریاتی منطبق با تطور یا فرگشت دارد، افلاطون بود. او در عالم ظاهر به تکرار ابدی سلسله های بی نهایتی از ادوار مشابه معتقد بود. در این سلسله ها هر مرتبه از مبدأ یکتا صادرشده و هر مرتبه در زیر مرتبه بعدی قرار دارد؛ ولی او به رغم این نظریه به تبدل موجودات اعتقادی نداشت.
از آنجا که نظریه فرگشت، با جهان بینی ادیان سامی که آغاز آفرینش را بسیار نزدیک ( کمتر از شش هزار سال ) می پنداشتند در منافات بود، لذا طی قرن ها مهجور باقی ماند. دیگر فلسفه های این دوران نیز با فرگشت بیگانه بوده اند. فلسفه یونانی جهان را ابدی می دانست، ولی قائل به حرکت فرگشتی نبود. دستگاه های فلسفی هند نیز با وجود آنکه به تناسخ اعتقاد داشتند، ولی فرگشت از دانی به عالی را نمی پذیرفتند و تناسخ را نیز در روح و ماورای طبیعت و جسم می دانستند.
بعدها و در قرن دهم میلادی، اخوان الصفا که دستگاه فکریشان تلفیقی از مکتب ارسطویی و مکتب نوافلاطونی بود گام بعدی را برداشتند. نخستین فیلسوفی که فرگشت را به شکل امروزین طرح کرده است، ابراهیم بن سیار، معلم و ملازم مأمون عباسی است. او اندیشیده است که: «جمادات، نباتات، جانوران و انسان، در ماده اصلی خلقت یکسان بوده اند. »
جاحظ، ادیب معتزلی اهل بصره از نخستین مدافعان اندیشه فرگشت جانداران در جهان اسلام بود. وی در «کتاب الحیوان» نوشت: « «جانوران برای بقای خود می جنگند؛ برای به دست آوردن منابع، برای این که خورده نشوند و برای این که تولیدمثل کنند. عوامل محیطی باعث می شوند جانوران ویژگی هایی جدید کسب کنند تا بقایشان تضمین شود؛ به این ترتیب گونه هایی جدید پیدا می شوند؛ جانورانی که موفق می شوند تولیدمثل کنند، می توانند ویژگی های جدید خود را به نسل بعدی منتقل سازند. »
ابن مسکویه در کتاب الفوز الاصغر این نظریه را شرح بیشتری داده است: «ماده غیرآلی به پست ترین نوع حیات نباتی مثل علف تبدیل شد که خودروست. سپس حیات نباتی پست به حد اعلی زندگی نباتی بدل گردید ( درخت ) . . . . درخت فرگشت یلفته سازمان عالی کاملی شد که در آن برخی از خواص حیوانی چون تمایز میان جنس نر و ماده ظاهر گردید. در مرحله انتقالی … مرجان را می بینیم … در آستانه حیوانیت تنها وجه تمایز میان کرمها و نباتات حرکت ارادی است. ابتدا حس بساوایی پرورش یافت که در طی جریان تطور ( فرگشت ) به صورت حواس گوناگون درآمد. اندکی از خواص انسانی در میمون ظاهر شد. »
... [مشاهده متن کامل]
نخستین اندیشمندی که نظریاتی منطبق با تطور یا فرگشت دارد، افلاطون بود. او در عالم ظاهر به تکرار ابدی سلسله های بی نهایتی از ادوار مشابه معتقد بود. در این سلسله ها هر مرتبه از مبدأ یکتا صادرشده و هر مرتبه در زیر مرتبه بعدی قرار دارد؛ ولی او به رغم این نظریه به تبدل موجودات اعتقادی نداشت.
از آنجا که نظریه فرگشت، با جهان بینی ادیان سامی که آغاز آفرینش را بسیار نزدیک ( کمتر از شش هزار سال ) می پنداشتند در منافات بود، لذا طی قرن ها مهجور باقی ماند. دیگر فلسفه های این دوران نیز با فرگشت بیگانه بوده اند. فلسفه یونانی جهان را ابدی می دانست، ولی قائل به حرکت فرگشتی نبود. دستگاه های فلسفی هند نیز با وجود آنکه به تناسخ اعتقاد داشتند، ولی فرگشت از دانی به عالی را نمی پذیرفتند و تناسخ را نیز در روح و ماورای طبیعت و جسم می دانستند.
بعدها و در قرن دهم میلادی، اخوان الصفا که دستگاه فکریشان تلفیقی از مکتب ارسطویی و مکتب نوافلاطونی بود گام بعدی را برداشتند. نخستین فیلسوفی که فرگشت را به شکل امروزین طرح کرده است، ابراهیم بن سیار، معلم و ملازم مأمون عباسی است. او اندیشیده است که: «جمادات، نباتات، جانوران و انسان، در ماده اصلی خلقت یکسان بوده اند. »
جاحظ، ادیب معتزلی اهل بصره از نخستین مدافعان اندیشه فرگشت جانداران در جهان اسلام بود. وی در «کتاب الحیوان» نوشت: « «جانوران برای بقای خود می جنگند؛ برای به دست آوردن منابع، برای این که خورده نشوند و برای این که تولیدمثل کنند. عوامل محیطی باعث می شوند جانوران ویژگی هایی جدید کسب کنند تا بقایشان تضمین شود؛ به این ترتیب گونه هایی جدید پیدا می شوند؛ جانورانی که موفق می شوند تولیدمثل کنند، می توانند ویژگی های جدید خود را به نسل بعدی منتقل سازند. »
ابن مسکویه در کتاب الفوز الاصغر این نظریه را شرح بیشتری داده است: «ماده غیرآلی به پست ترین نوع حیات نباتی مثل علف تبدیل شد که خودروست. سپس حیات نباتی پست به حد اعلی زندگی نباتی بدل گردید ( درخت ) . . . . درخت فرگشت یلفته سازمان عالی کاملی شد که در آن برخی از خواص حیوانی چون تمایز میان جنس نر و ماده ظاهر گردید. در مرحله انتقالی … مرجان را می بینیم … در آستانه حیوانیت تنها وجه تمایز میان کرمها و نباتات حرکت ارادی است. ابتدا حس بساوایی پرورش یافت که در طی جریان تطور ( فرگشت ) به صورت حواس گوناگون درآمد. اندکی از خواص انسانی در میمون ظاهر شد. »
سه اصطلاح " تطور، تحول و برآیش " را بهتر است در کنار هم معنا شود
• تطور Evolution به پیشرفت و توسعه در طول زمان اشاره دارد. به تغییرات نرم و در طولانی مدت اشاره داشته باشد
این اصطلاح به طور گسترده ای در زیست شناسی برای توصیف فرآیند تدریجی که منجر به تنوع و پیچیدگی در موجودات زنده می شود، استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در زمینه های دیگر، به پیشرفت و توسعه یک سیستم یا مفهوم در طول زمان اشاره دارد
• تحول Transformation به تغییرات اساسی و کیفیتی اشاره دارد. به تغییرات اساسی و ناگهانی اشاره داشته باشد
این اصطلاح تغییرات اساسی و کیفیتی را که ماهیت چیزی را که در حال تحول است، تغییر می دهد، توصیف می کند. این تغییرات معمولاً ناگهان و در یک دوره زمان کوتاه تر اتفاق می افتند.
• برایش Ascent به رشد و بالا رفتن در یک مسیر خاص اشاره دارد. به رشد و بهبود نتایج اشاره داشته باشد.
این اصطلاح به رشد و حرکت به سمت بالا در یک مسیر خاص اشاره دارد. در مفهوم اقتصادی، به بهبودی نتایج و رشد مثبت اشاره می کند.
• تطور Evolution به پیشرفت و توسعه در طول زمان اشاره دارد. به تغییرات نرم و در طولانی مدت اشاره داشته باشد
این اصطلاح به طور گسترده ای در زیست شناسی برای توصیف فرآیند تدریجی که منجر به تنوع و پیچیدگی در موجودات زنده می شود، استفاده می شود.
... [مشاهده متن کامل]
در زمینه های دیگر، به پیشرفت و توسعه یک سیستم یا مفهوم در طول زمان اشاره دارد
• تحول Transformation به تغییرات اساسی و کیفیتی اشاره دارد. به تغییرات اساسی و ناگهانی اشاره داشته باشد
این اصطلاح تغییرات اساسی و کیفیتی را که ماهیت چیزی را که در حال تحول است، تغییر می دهد، توصیف می کند. این تغییرات معمولاً ناگهان و در یک دوره زمان کوتاه تر اتفاق می افتند.
• برایش Ascent به رشد و بالا رفتن در یک مسیر خاص اشاره دارد. به رشد و بهبود نتایج اشاره داشته باشد.
این اصطلاح به رشد و حرکت به سمت بالا در یک مسیر خاص اشاره دارد. در مفهوم اقتصادی، به بهبودی نتایج و رشد مثبت اشاره می کند.
یعنی تغییر و تحول به سوی بهتر ها
دگردیسی
فرگشت، دگرگونش، نظریه داروین، راز پیدایش جانداران که داروین کشف کرد و اکنون پس از ۱۵۰ سال هنوز بهترین تبیین علمی برای چگونگی پیدایش جانداران به حساب می آید. این نظریه با شواهد و آزمایش های بسیار زیادی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
پشتیبانی می شود. بر خلاف ادعاهای پوچ و بی اساس افراد مغرض، تا کنون هیچ دانشمند یا مرجع علمی نتوانسته آن را رد کند.
گونه به گونه شدن - حال به حال شدن
اول اینکه فلسفه و آنچه که به عرفان مشهور است که کاملا جهل و مخالف علوم تجربی است دستی در اثبات مسائل مادی و تجربی از جمله خلقت و دگرگونیهای افربینش نداشته و ندارد الحمدالله اکنون راز بسیاری از سوالات یافت شده و نظریات ابتر و احمقانه وحدت وجود کاری به جایی نبردند و ابتر آمدند
... [مشاهده متن کامل]
خدا ذاتی است مستقل و خلقت مخلوقی است مستقل از ذات و آیه ای از خالق و ناظم مثل همه ی خالقها و مخلوقهویی اعتباری و مجازی مگر کسی ماشینی میسازد و یا طراحی با یاخته اش یکی است حماقت است نظریه ی وحدت وجود که کنون کسی قایل به آن نیست مگر صوفیه ی و خرافات پرستان
دوم اینکه آنچه که در توجیه تحولات خلقت تکامل نامیدند و داروین و نظریه اش را پدر الحاد و بی خدایی گرفتند بازهم قطعا اثبات نشده و علم ژنتیک اکنون تمایز و جدایی اصل خلقت موجودات را شناسانده و اگر مدعیان تطور و تکامل راست میگویند این ژنتیک و ابزارهایش مخلوقی را از دیگری درست کنند
تازه اگر بشود دلیل انکار خدا نمیشود زیرا یک مهره یا ژنی را عوض کردن کار مهمی نیست بلکه طراح خواسته و دانشمند و اصل خلقت و حیات سلولی را که طراحی نکرده اند
دکتر حمزه سپاس
... [مشاهده متن کامل]
خدا ذاتی است مستقل و خلقت مخلوقی است مستقل از ذات و آیه ای از خالق و ناظم مثل همه ی خالقها و مخلوقهویی اعتباری و مجازی مگر کسی ماشینی میسازد و یا طراحی با یاخته اش یکی است حماقت است نظریه ی وحدت وجود که کنون کسی قایل به آن نیست مگر صوفیه ی و خرافات پرستان
دوم اینکه آنچه که در توجیه تحولات خلقت تکامل نامیدند و داروین و نظریه اش را پدر الحاد و بی خدایی گرفتند بازهم قطعا اثبات نشده و علم ژنتیک اکنون تمایز و جدایی اصل خلقت موجودات را شناسانده و اگر مدعیان تطور و تکامل راست میگویند این ژنتیک و ابزارهایش مخلوقی را از دیگری درست کنند
تازه اگر بشود دلیل انکار خدا نمیشود زیرا یک مهره یا ژنی را عوض کردن کار مهمی نیست بلکه طراح خواسته و دانشمند و اصل خلقت و حیات سلولی را که طراحی نکرده اند
دکتر حمزه سپاس
آفرینش انسان. ابتدا خاک بودیم. با دگرگونی به نبات و بعدا به حیوانیت وبعد به کمال و انسانیت رسیدیم. البته این بعد عرفانی دارد یعنی ما با کمال گرایی وبا کشتن امیال و نفس مشترکات ما و حیوان و رسیدن به فنا که هفتمین و آخرین مرحله سیر و سلوک و هفت شهر عشق است به درجه آدمیت می رسیم. یعنیمرگ و فنا از کثرت و تولدی دیگر در مکتب وحدت وجود. وصل به حضرت دوست.
... [مشاهده متن کامل]
مولا نا میفرماید:
از جمادی مرد و نامی شدم وز نما مردم به حیوان ور زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
... [مشاهده متن کامل]
مولا نا میفرماید:
از جمادی مرد و نامی شدم وز نما مردم به حیوان ور زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
تطور علاوه براین گفته هاتحول ودگرگونی هم از جنبه مثبت و هم منفی یعنی فراز وفروزها یک دگرگونی
گونه گونه شدن ، جور بجور شدن ، گوناگون و حال بحال شدن .