تضمین

/tazmin/

    assurance
    entailment
    guarantee
    indemnity
    pawn
    safeguard
    safety net
    surety
    testimonial
    undertaking
    warranty
    security
    giving a security
    insertion or anothersverses in ones own poem

فارسی به انگلیسی

تضمین اصالت هر چیز
seal

تضمین خوبی هر چیز
seal

تضمین شده
certified

تضمین نامه
guaranty

تضمین کردن
assure, avouch, certify, ensure, guarantee, indemnify, seal, undertake, underwrite, warrant, witness, to guarantee

تضمین کردن چک
certify

تضمین کننده
guarantor, warrantor

مترادف ها

seal (اسم)
مهر، نشان، تضمین، خاتم، سوگند ملایم، خوک ابی، گوساله ماهی

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

security (اسم)
اطمینان، ضامن، تضمین، ضمانت، وثیقه، ضمانت نامه، گرو، سلامت، سلامتی، امان، اسایش خاطر، امنیت، ایمنی، تامین

embodiment (اسم)
تجسم، تضمین، درج، در برداری

warranty (اسم)
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانت نامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین

guaranty (اسم)
تضمین، ضمانت، وثیقه

collateral (اسم)
تضمین

پیشنهاد کاربران

تضمین در اصل ضمیمه کردن است مانند تضمین آیات شریفه قرآن در نظم و نثر ادبیکه بدوگونه است تضمین درجی خود آیه شریفه بصورت عربی وتضمین حلی ترجمه ویاتفسیر آن و تضمین اشعار شعرا در شعرو غزل که خود سبک مسمط بخود
...
[مشاهده متن کامل]
گرفته و در تضمین دیون یا شخص متهم یا خودش را کفالتا در اتهامات کوچک ضمیمه پرونده میکند یا جواز کسب یا کارت شناسایی کارمندی خود را و یا اسناد املاک خود را چه بطور امانت گرو میگذارد یا بصورت وثیقه رهن جم و قرار بازداشتی میکند این اعمال همه معنی تضمین است

واژه تضمین
معادل ابجد 1300
تعداد حروف 5
تلفظ tazmin
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی tazmin
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

پشتیبان پذیر پیمان نامه پذیره نویس پایدار پا برجا بدون سرپیچی و در قدیم وقتی ده برابر کل پیمان نامه هزینه سرپیچیی وانصراف خواسته بود آن وقت به مهرطغرای رئیس و سر پرست و پادشاه یا نمایندگان ملت پیمانه ممهور
...
[مشاهده متن کامل]
میگردید. نه مانند برجام که هیچ انصراف نامه ای در آن قید نگردیده بود که الان پنج کشور دیگر برای جبران ضرر انصراف متعهد انصرافنامه آمریکا باشند

پشتوانه
پشتوانش
تَضمین:
۱. پایبندی، پابندی، پایندانی
۲. پیماندهی، پیمانگری
۳. پشتگرمی، پشتوانه، پشتیبانی
۴. پذیرش، پذیرفتاری؛ پاسخگویی، بەگردنگیری، بەدوشگیری
۵. گرو
۶. تاواندهی
۷. پناهدهی، پناه دادن
٨. گنجاندن
۹. بیمه
تضمین: قبول کردن مسئولیت
مثلا شخصی میگوید من این کالا را تضمین میکنم یعنی من مسئولیت اینکه اگر این کالا مشکلی داشت قبول میکنم
واژه تضمین کاملا پارسی است چون در عربی می شود یضمن این واژه یعنی تضمین صد درصد پارسی است.
ضمانت کردن
بر عهده گرفتن تاوان
ضمانت کردن

گارانتی
ضامن شدن
پایوری
از دید من، هیچکدام از برابرهای یاد شده در بالا به آرشِ باریکِ واژه ی از ریشه عربیِ �تضمین� نیست. واژه ی پارسی �پایوری� و کاربرد آن همراه با کارواژه های �شدن� و �نمودن� ( پایور شدن یا نمودن ) ، برابرِ درستِ این واژه ی راه یافته به زبان پارسی است. آن را نخستین بار در ویرایش نوشته ای در پیوند زیر ( یا شاید پیش تر ) بکار برده ام:
...
[مشاهده متن کامل]

ب. الف. بزرگمهر یکم امرداد ماه ۱۳۹۲
http://www. behzadbozorgmehr. com/2013/07/blog - post_23. html

تضمین= گرو گذاشتن آبرو واعتبار چه در اسناد و چه در رهانیدن شخص متهم یا متخلف چون باز بین متهم و متخلف فرق بسیار است
تضمین=ضمیمه کردن اعتبار شخص معتبری در قباله یا سند و لذا ضمیمه کردن آیات حدیث شعر و غزل در شعر شاعر را هم تضمین میگویند و آن معانی فوق کاربرد تضمین و ضامن است والا هیچ معنی تضمین را ندارد
واژه پارسی_آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به مانای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به مانای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به مانای تعویض alter آمده است. ارب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فَرزی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن مانای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانتور که وزیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض هالت شلیک گلوله است.
...
[مشاهده متن کامل]


پایندان
بادرود
گرانتی
این واژه و واژه های همخانواده آن برگفته از واژه زامن ایرانی است:
واژه آریایی زامن←ضامن ( زا=سزا - برای مین=عوض ) به معنای جانشین آلشت پشتیبان ردوبدل جابجایی در زبان روسی به شکل زامینا заменаو به معنای replacement exchange substitute commutation backup ثبت شده که ریشه مین در سنسکریت به شکلमीनीते mInIte به معنای تعویض alter آمده است. عرب زامن را ضامن نوشته و سپس از ریشه فرضی ضمن واژگان ضمانت و تضمین و متضمن و تضامن را جعل کرده است. دانستنی است زامن معنای کلید و سوئیچ یا هرچیزجابجاشونده نیز میدهد همانطور که وظیفه دستگیره زامن در تفنگ خودکار تعویض حالت شلیک گلوله است.
...
[مشاهده متن کامل]


تضمین از آرایه های ادبی و به معنی آوردن آیه، حدیث، یا سخن مشهور در بین سخن است.
تاکی غم وصال بسوزدمراجگر
از استادحبیب الله طاهری در کتاب سیمای آفتاب است که بنده تضمین کرده ام.
تاکی غم وصال بسوزدمراجگر
...
[مشاهده متن کامل]

یک چشم به راه وچشمی مرا قمر
دل درفراق توپیوسته بیقرار
ای کعبه ی دلهای بیقرار مرا نظر
. . . . . . . . عجل علی ظهورک

گواهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس