تضعیف. [ ت َ ] ( ع مص ) سست و ناتوان پنداشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . ضعیف شمردن کسی را. ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تضعف شود. || ضعیف خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . به سستی و ضعف منسوب کردن حدیث را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . منسوب به ناتوانی کردن. ( آنندراج ) . به ضعف منسوب کردن حدیثی را. ( از اقرب الموارد ) . || ضعیف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ) . ناتوان کردن. ( دهار ) . || ناتوان ساختن سفر کسی را. ( از اقرب الموارد ) . || افزون کردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ) . یک چیز را دوچندان نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . دوچندان کردن و افزون کردن. ( آنندراج ) . دوچندان کردن چیزی. ( از اقرب الموارد ) . دوچند گردانیدن. ( غیاث اللغات ) . || نزد محاسبان ، افزودن عددی باشد بر خودش مانند افزودن چهار بر چهار که حاصل عمل هشت باشد. و چنین عددی را مضعَف نامند و حاصل عمل را تضعیف خوانند. مانند هشت در مثال مذکور، و گاه تضعیف را بمعنی ضرب استعمال کنند. چنانکه در پاره ای از حواشی تحریر اقلیدس بیان شده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . ... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
سستیدن
ژکاه، نو واژه فارسی🇮🇷 برابر تضعیف یا ضعیف شدن/ضعیفی🇸🇦 نمونه کاربست ها ∆ هرچه بیشتر بجنبی، ژکاه کمتر می بینی ∆ آنکه روزگار ژکاه اش کند، هوش بیشتری می یابد ∆ ژکاه یار، دشمن کامروایی است ∆ ژکاهِ اندیشه، ژکاهِ زندگی است ∆ ژکاه تن را میتوان درمان کرد، ژکاه مَنِش را نه
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦 ∆ ژکاه ⟡ نور خورشید در پاییز ژکاه می شود. ∆ واهش ⟡ با گذر زمان واهش انگیزه در او پدیدار شد. ∆ واکش ⟡ واکش بنه های مالی نهاد سیج سار ( بحران ساز ) شد. ... [مشاهده متن کامل]
∆ ژکاست ⟡ اثر دارو با گذشت زمان ژکاست می یابد. ∆ پَستا ⟡ پستای نای ( روحیه ) سربازان نبرد را دگرگون ساخت. ∆ آبرفت ⟡ آبرفت توان فرمانروایی به سرنگونی انجامید. ∆ پژمان ⟡ پژمان گل های باغ در گرمای تابستان غم انگیز بود. ∆ پاکاست ⟡ پاکاست انرژی پرتو با گذر از ماده رخ داد. ∆ ژاکش ⟡ ژاکش توان رزمی دشمن آغاز گشت. ∆ فرسون ⟡ فرسون توانایی های فکری او نگران کننده شد. ∆ ژولش ⟡ ژولش اقتصاد کشور نگران کننده شد. ∆ کرختی ⟡ کرختی بازار مسکن ادامه دارد. ∆ وارفت ⟡ وارفت توان رزمی سربازان در گرمای تابستان آشکار شد. ∆ پوسش ⟡ پوسش بنیان خانواده در جامعه مدرن نگرانی ها را برانگیخت. ∆ کاهرنگ ⟡ کاهرنگ حضور زنان در مدیریت نگران کننده است. ∆ افتار ⟡ افتار ارزش پول ملی بحران آفرید. ∆ کمانش ⟡ کمانش توان نظامی کشور در جنگ مشهود شد. ∆ ژرفت ⟡ ژرفت اعتماد عمومی به دولت بحران ساز شد. ∆ کاهدست ⟡ کاهدست توان اقتصادی خانوارها نگران کننده است ∆ گسیخت ⟡ گسیخت پیوندهای اجتماعی پس از بحران آغاز شد. ∆ فرویش ⟡ فرویش اقتدار نظامی کشور برنامه ریزی شده بود. ∆ ژنگ ⟡ ژنگ اراده ی مبارزان در نبرد نمایان شد. ∆ فروکش ⟡ فروکش شور انقلابی پس از چند سال رخ داد. ∆ ژوار ⟡ ژوار اقتدار نظامی کشور برنامه ریزی شده بود. ∆ ژکار ⟡ ژکار محبوبیت دولت پس از بحران اقتصادی شدت گرفت. ∆ ژیان ⟡ ژیان توان رقابتی صنایع داخلی مشهود است.
تقویت: نیروافزایی، نیروبخشی تضعیف: نیروکاهی
تضعیف : [اصطلاح علم جَفر] عبارت است از دو برابر کردن عدد کبیر حروف و سپس به حرف آوردن .
فرو کاست، فرو گشت
" ستوهش " از بن ستوهیدن به چم ناتوان ساختن ، سست کردن.