تضاد

/tazAdd/

    antagonism
    ambiguities
    antithesis
    clash
    conflict
    inconsistency
    opposition
    polarity
    polarization
    repugnance
    variance
    contrast
    contrariety
    antilogy

فارسی به انگلیسی

تضاد پیدا کردن
clash

تضاد داشتن با هم
conflict

تضاد شخصیت و اندیشه
collision

تضاد منافع
conflict of interest

مترادف ها

conflict (اسم)
نبرد، برخورد، ستیزه، ضدیت، نا سازگاری، تضاد، کشمکش، مناقشه، مغایرت، کشاکش

contrast (اسم)
ضد، مخالفت، تضاد، مقابله، همسنجی، کنتراست، تقابل، تباین

opposition (اسم)
ضدیت، مخالفت، تضاد، مقابله، مقاومت

antithesis (اسم)
تضاد، ضد و نقیض، تناقض، پادگذاره

contradiction (اسم)
رد، ضدیت، مخالفت، تضاد، تناقض، مغایرت، ضد گویی، خلاف گویی، عدم تناسب

polarization (اسم)
تضاد، قطبش، ایجاد دو قطب

polarity (اسم)
تضاد، تقارن، قطبش، تمایل قطبی، توجه به قطب

پیشنهاد کاربران

تضاد وتوحید :زدا و یکا.
زدا وبرابرا:تضاد وتقابل.
زُدا:تضاد. . . . . زداینده
دوگویی
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) :
برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام )
ناساز و ناسازی: مُنافی و مُنافات.
انیسان و انیسانی: مُخالف و تخالُف. ( از لغت فرس اسدی یافته ام )
...
[مشاهده متن کامل]

دارندگی و نادارندگی: مَلَکه و عدم مَلَکه. ( پیشنهاد میرشمس الدین ادیب سلطانی )
پادینه و پادینگی: نقیض و تناقض. ( پادینه: پاد ین ه. پیشنهاد میرجلال الدین کزازی است )
آخشیگ و آخشیگی: ضدّ و تضادّ. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام )
بازبسته و بازبستگی: مُضاف و تضایف. ( از نوشته های ناصر خسرو یافته ام )
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد. . .

پادینه
تضاد یعنی ضِد
ضد سرما ، گرماست
ضد خوب ، بد است
ضدِ ادب ، بی ادب است
ضد خواسته ، ناخواسته است
تضاد در زندگی خیلی مهم است
و خیلی می توان از تضادهای زندگی ، بهره جُست
وقتی به ناخواسته ( تضاد ) برخورد کنی ،
...
[مشاهده متن کامل]

بهتر می توانی خواسته را بشناسی
وقتی به نگرانی ( تضاد ) برخوردی
بیشتر به تقلا می افتی که از این حالت در بیایی و شاد شوی
در اصل خودِ آن تضاد مهم نیست
واکنشِ افراد نسبت به آن مهن است

هم پادمان
همه تضادها در من جمع شدند. ودر موقعیتهای خاص، یکی یکی نمایان میشن ومنو لو میدن!
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پادمان 🇮🇷
هم پادی
میشه بهم یکی معنی ها مخالف ها رو انگلیسی برام توضیح بده
ناهمخوانی
پادش ، پادینه
پادِش
ناسازی
‏اَنبَسان = متضاد
اَنبَسانی = تضاد
بن مایه: فرهنگ فارسی به پهلوی، استاد فره وشی

تضادہ ( CONTRADICTION ) :[اصطلاح جامعه شناسی]اصطلاحی که مارکس برای اشاره به گرایشهای متقابلاً خصومت آمیز در جامعه به کار برده است.
منبع https://rasekhoon. net
ناهماهنگ
پادش
"تضاد" به چم دو یا چند چیزی است که با هم سر دشمنی/ ناسازگاری/ و ضدیت دارند. بنابراین باید به سوی واژه ی "پاد" رفت که معنای تمام این واژگان را در خود دارد؛ و تمام پارسی است.
ناهمتایی
کاربرد واژه ی �ناهمتایی� در سنجش با واژه های همترازی چون�ناسازگاری�، �ناهمسانی� و �دوگانگی� که این دو را با اندک چشم پوشی می توان جایگزین واژه ی از ریشه عربی �تضاد� بشمار آورد بویژه در چارچوبی دربرگیرنده تر و فلسفی، سزاوارتر از واژه های یاد شده در بالاست.
کنتراست
ناسازگاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس