نگره های فارسی نوین و گیرای برابر سه واژه متضاد، تضاد، متناقض:
∆ کژسو ( کژ سو ) ⟡ اندیشه های کژسو
∆ ورپاد ⟡ اندیشه ورپاد در سخنرانی نمایان شد
∆ خودزن ⟡ گفتار خودزن او همگان را شگفت زده کرد
... [مشاهده متن کامل]
∆ کژساز ⟡ اندیشه کژساز در نوشته هویدا شد
∆ واگرا ⟡ پندارهای واگرای دو گروه
∆ ناساز ⟡ گفتارش ناساز است
∆ ناسازه ⟡ سخن ناسازه از دانشور شنیده شد
∆ پادش ⟡ پادش میان گفته های آنها آشکار است
∆ ناسو ⟡ پوشاک کهنه ناسو با پوشاک نوین است
∆ واپس ⟡ این دو روش واپس یکدیگرند
∆ ناجور ⟡ پندارهای ناجور آنها را از هم دور کرد
∆ دگرا ⟡ دیدگاه های دگرا در گروه پدیدار شد
∆ ناگون ⟡ رنگ های ناگون را کنار هم چیدیم
∆ دگرسو ⟡ راه های دگرسو به مقصد نمی رسند
∆ ناسان ⟡ گفتارهای ناسان آنها جالب بود
∆ واگون ⟡ راه های واگون به هم نمی رسند
∆ کژسان ⟡ آوای کژسان ساز او گوشخراش بود
∆ پادسو ⟡ جریان های پادسو را مشاهده کردیم
∆ ورسو ( ور سو ) ⟡ این دو مسیر ورسو هستند
∆ ناسنگ ⟡ وزن های ناسنگ را اندازه گرفتیم
∆ ورگون ( ور گون ) ⟡ رنگ های ورگون را شناختیم
∆ ناگرد ⟡ چرخش های ناگرد را بررسی کردیم
∆ دگرش ⟡ دگرش اندیشه های آن دو چشمگیر بود
∆ ناسانی ⟡ ناسانی رفتار آن دو برایم جالب بود
∆ واجوری ⟡ واجوری رنگ های کار آشکار است
∆ پادمان ⟡ پادمان میان این دو اندیشه هویداست
∆ ناسویش ⟡ ناسویش میان این دو راه نمایان است
∆ پادستار ⟡ پادستار بودن دو نیرو نمایان است
∆ واگونی ⟡ واگونی میان گفته هایشان پدیدار شد
∆ پرته ⟡ اندیشه های او پرته است
∆ پادگو ⟡ سخنانش پادگو است
∆ دوگانه ⟡ دیدش دوگانه است
∆ کژگویی ⟡ کژگویی می کند
∆ دوپهلو ⟡ دوپهلویی در بیانش
∆ خودشکن ⟡ گزاره خودشکن در نوشتار پدیدار گشت
∆ واپسگرا ⟡ گزاره واپسگرا در نوشتار هویدا بود
∆ درهمک ⟡ گزاره درهمک در گفتار آشکار شد
∆ گژگون ⟡ گفتار گژگون از او برآمد
∆ کژمان ⟡ اندیشه کژمان در سخنرانی پدیدار گشت
∆ پیچار ⟡ گفتار پیچار از او شنیده شد
∆ ناسار ⟡ گزاره ناسار در گفتمان پدیدار گشت
∆ پیچند ⟡ پندار پیچند در نوشته نمایان شد
∆ درگره ⟡ اندیشه درگره در سخنرانی هویدا شد
∆ ورپیچ ⟡ اندیشه ورپیچ در سخنرانی نمودار گشت
یه #پند عمیق و #درس_زندگی بدم
به #جوانان خام در مسیر #ازدواج !
#معیار انتخاب #دوست
#اشتراک در #علاقه هاست
امّا
معیار انتخاب #همسر
اشتراک در #نفرت هاست !
بهش خوب فکر کنید !!
... [مشاهده متن کامل]
#دوست_داشتن_بدی_ها
#یک_عمر_زندگی #اختلاف #تضاد
#زندگی_مشترک #شریک_زندگی
#علاقه_مشترک #نفرت_مشترک
تضاد وتوحید :زدا و یکا.
زدا وبرابرا:تضاد وتقابل.
زُدا:تضاد. . . . . زداینده
دوگویی
برابرواژگان چند دانش واژه ( اصطلاح ) در هستی شناسی ( آنتولوژی ) و شناخت شناسی ( اپیستومولوژی ) :
برابری: تقابل. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام )
ناساز و ناسازی: مُنافی و مُنافات.
انیسان و انیسانی: مُخالف و تخالُف. ( از لغت فرس اسدی یافته ام )
... [مشاهده متن کامل]
دارندگی و نادارندگی: مَلَکه و عدم مَلَکه. ( پیشنهاد میرشمس الدین ادیب سلطانی )
پادینه و پادینگی: نقیض و تناقض. ( پادینه: پاد ین ه. پیشنهاد میرجلال الدین کزازی است )
آخشیگ و آخشیگی: ضدّ و تضادّ. ( از دانشنامه ی علایی یافته ام )
بازبسته و بازبستگی: مُضاف و تضایف. ( از نوشته های ناصر خسرو یافته ام )
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد. . .
پادینه
تضاد یعنی ضِد
ضد سرما ، گرماست
ضد خوب ، بد است
ضدِ ادب ، بی ادب است
ضد خواسته ، ناخواسته است
تضاد در زندگی خیلی مهم است
و خیلی می توان از تضادهای زندگی ، بهره جُست
وقتی به ناخواسته ( تضاد ) برخورد کنی ،
... [مشاهده متن کامل]
بهتر می توانی خواسته را بشناسی
وقتی به نگرانی ( تضاد ) برخوردی
بیشتر به تقلا می افتی که از این حالت در بیایی و شاد شوی
در اصل خودِ آن تضاد مهم نیست
واکنشِ افراد نسبت به آن مهن است
هم پادمان
همه تضادها در من جمع شدند. ودر موقعیتهای خاص، یکی یکی نمایان میشن ومنو لو میدن!
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پادمان 🇮🇷
هم پادی
میشه بهم یکی معنی ها مخالف ها رو انگلیسی برام توضیح بده
ناهمخوانی
پادش ، پادینه
پادِش
ناسازی
اَنبَسان = متضاد
اَنبَسانی = تضاد
بن مایه: فرهنگ فارسی به پهلوی، استاد فره وشی
تضادہ ( CONTRADICTION ) :[اصطلاح جامعه شناسی]اصطلاحی که مارکس برای اشاره به گرایشهای متقابلاً خصومت آمیز در جامعه به کار برده است.
منبع https://rasekhoon. net
ناهماهنگ
پادش
"تضاد" به چم دو یا چند چیزی است که با هم سر دشمنی/ ناسازگاری/ و ضدیت دارند. بنابراین باید به سوی واژه ی "پاد" رفت که معنای تمام این واژگان را در خود دارد؛ و تمام پارسی است.
ناهمتایی
کاربرد واژه ی �ناهمتایی� در سنجش با واژه های همترازی چون�ناسازگاری�، �ناهمسانی� و �دوگانگی� که این دو را با اندک چشم پوشی می توان جایگزین واژه ی از ریشه عربی �تضاد� بشمار آورد بویژه در چارچوبی دربرگیرنده تر و فلسفی، سزاوارتر از واژه های یاد شده در بالاست.
کنتراست
ناسازگاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)