تصغیر

/tasqir/

    diminution

پیشنهاد کاربران

"ریزه" به جای تصغیر در ؛
کاف ریزه ( کاف تصغیر ) .
و همه جا "ریزه"به جای "تصغیر "بکاررود.
"ک "ریزه ( تصغیر )
دکتر کزازی واژه ی " کِهینگی" را در نوشته های خود به جای واژه ی " تصغیر" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 277. )
کهاندن، کوچک کردن، نمایاندن، شمردن و جز آن. روشی در دستور زبان پارسی که با افزودن نشانه های کهانش از مهواژه کهواژه پدید آید چنانکه بابک از باب و نامک از نام و مامک از مام و بهارک از بهار و باغچه از باغ و سراچه از سرا و دخترو از دختر و کفترو از کبوتر. از فرهنگ واژه یاب با اندک ویرایش.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
تَریمان ( اوستایی: تَرِمَن )
لَگیت ( سنسکریت: لَگهَیَتی )
لَگوک ( سنسکریت: لَگهوکْر )
اِهراس ( سنسکریت: هْراس )
سَمشیپ ( سنسکریت: سَمکْشیپ )

بپرس