خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، تصریف
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
تَصریف: [دستورِ زبان] کاربرد، گردانش، کارواژەشکافی، کنشواژەگردانی
تغییر دادن
دگرگون کردن
برگردانیدن
دگرگون کردن
برگردانیدن
واجگاشتن = صرف کردن
واجگاشت، واجگارِش = صرف، تصریف
واجگاشتی = صرفی، تصریفی
{واجگاشتن: ‹واج› بعلاوه ‹گاشتن› ( به معنای گرداندن ) }
بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
واجگاشت، واجگارِش = صرف، تصریف
واجگاشتی = صرفی، تصریفی
{واجگاشتن: ‹واج› بعلاوه ‹گاشتن› ( به معنای گرداندن ) }
بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
تصرف کردن در کاری