تصادفاً=بالصِدفة ( عربی معاصر ) : بطور إتفاقی - شانسی. 
تصادف ( جاده - خودرو=سانحه ) ( فارسی معاصر ) : تصادم السیارات =حوادث الطُرق و السیاقة . . . 
. . . 
اصطدام
صَدَم
صَدّامة
صَدَّ 
 ...  [مشاهده متن کامل]  
صدود
. . . 
فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ کَثیراً160
کاسبی ولقمه حرام وخیانت در امانت و. . . از طیبات وامن وسلامت وخیرات و. . . محرومیّت دارد. 
. . . 
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنافِقینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً61
دین ومذهب منافقین . . . . راه راستی وراست را صد وسد وقطع میکنند. 
وبا فحش وتهمت وتوهین وتمسخر ولمز وهمز وتحریف وزر وزور وتزویر و. . . . به جاده خاکی میروند. همیشه!
تصادف: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیکادان pikādān ( کردی ) 
تکر takar ( خراسانی ) 
پچیوز pacivaz ( سغدی ) 
هنتچ hantac ( اوستایی )
بسم الله الرحمن الرحیم 
سلام علیکم:
تصادف: مواجهه و مماس شدن، لبه های دو شیء، و یا یک شیء، بطور طبیعی و یا با طرح قبلی و یا بدون اراده و طرح قبلی، بطوریکه مابین لبه ها، فرج و فطری نباشد.  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
شاهد قرآنی: استفاده از لفظ "صدفین"
تماس ارادی و غیر ارادی 
قرینه قرآنی: اشاره به لغت "شفتین"
تماس طبیعی 
تصادم: مواجهه اختیار ی و یا غیر اختیار ی اشیاءاست، که منجر به در هم فرو رفتن و احتمالا تخریب و خسارت برخی یا کلیه طرفین تصادم شود. 
 مثال غیر اختیاری: خسارات حاصل از برخورد وسائل نقلیه در جاده ها
 
مثال اختیاری: منازعه اختیاری افراد با هم، و صدمات ناشی از نزاع
 
با احترام
هم زمانی، پیشآمد
تَصادُف: برخورد، برخوردن، برخورد کردن، دچار رویداد رانندگی شدن
واژه	تصادف
معادل ابجد	575
تعداد حروف	5
تلفظ	tasādof
نقش دستوری	اسم
ترکیب	 ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات	 ( تَ دُ ) [ ع . ] ( مص ل . ) 
آواشناسی	tasAdof
الگوی تکیه	WWS
شمارگان هجا	3
منبع	فرهنگ فارسی عمید
به هم رسیدن دو چیز یا دو کس به یکدیگر
برخورد، برخوردمان
برخورد کردن بجای تصادف کردن
بهم خوردن/کوبید
تصادف/تصادم: تصادف به معنای" به هم برخوردن" و" با هم روبه رو شدن بر حسب اتفاق" است و تصادم یعنی" به هم کوفته شدن" و" به سختی به هم خوردن" در گفتگوی روزمره و در انشای اداری غالباً تصادف را به جای تصادم به کار می برند و مثلا می گویند: اتومبیل به درخت تصادف کرد "و حال آنکه باید بگویند:" اتومبیل با درخت تصادم کرد".  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
 ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۰۷. )
بختامد
آمیخته واژه ی �بختامد� ( بخت آمد ) را یکی دو سال پیش به آرش و برابر واژه های از ریشه لاتینی و عربی �شانس� ( یا شانسی ) و �تصادف� ( یا تصادفی ) ساخته ام:
با این همه، آیا آن پایبندی و این دست بسته بودن، بختامدی ( تصادفی ) گُنجا در چارچوب بازی با واژه هاست یا آنکه ملت ایران را چهارپا انگاشته اند؟! 
 ...  [مشاهده متن کامل]  
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ اسپند ماه ۱۳۹۷
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/03/blog - post_5. html
برخورد کردن
Bump
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اوپَس ( سنسکریت: اوپَسَرگَ ) ، سَمگَت ( سنسکریت: سَمگَتی ) ، آگَت ( سنسکریت: آگَتَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)