لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه
ceremony(اسم)
جشن، تشریفات، مراسم، رسم
ceremonial(اسم)
تشریفات، اداب
formality(اسم)
تشریفات، فرمالیته اداری، رسمیت، رعایت اداب و رسوم
protocol(اسم)
تشریفات، پیوند نامه، موافقت مقدماتی، پیش نویس سند، اداب و رسوم
ritual(اسم)
تشریفات، تشریفات مذهبی، ایین پرستش
starch(اسم)
تشریفات، نشاسته، اهار
پیشنهاد کاربران
تشریفات فیلمی به کارگردانی مهدی فخیم زاده و نویسندگی رضا میرلوحی، مهدی فخیم زاده محصول سال ۱۳۶۴ است. جوانی مشهور به حسن مطرب برای دزدی وارد خانه ای می شود. در خانه مجاور روحانی ای به نام توحید با موعظه های خود گروهی از اهالی محل را بر ضد نظام سلطنتی می شوراند. پلیس امنیتی برای دستگیری توحید به محله هجوم می آورد. در این میان حسن نیز بازداشت می شود و در زندان به دلیل شباهت به روحانی شکنجه می شود. بازجو پی می برد که او توحید نیست، با اجبار و شکنجه و تهدید به مرگ او را به هیت توحید درمی آورند و در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت می دهند. حسن مطرب که نقش خود را به خوبی بازی کرده است از زندگی مرفهی برخوردار می شود، اما به دنبال برخوردهای مردم کوچه و بازار و پدر توحید، که در زندان با او آشنا شده، از کرده خود پشیمان می شود و علیه نظام سلطنتی سخنرانی می کند. پلیس او را دستگیر و اعدام می کند. ... [مشاهده متن کامل]
بیشتر مردم؛ خدارا میخون در حدّی تشریفات وافتخارات وکسب امتیازات باشد؛ نه بیشتر. نه عبودیت نه طاعت نه تکلیف نه هزینه . . . خدا یک طرفه؛ از آسمان به زمین؛ از بالا به پائین از بیرون به جیب از بانک به حساب ( جائزه - هدیه - . . . . ) . . .
تشریفات : کارهایی که منشأ آنها قانون یا عرف یا اخلاق یا قرارداد است که با نظم و ترتیب خاص انجام می شود
تشریفات: کارها و اشکال بیرونی برخاسته از قانون یا فرهنگ برای برگزاری یک مناسبت برای ارج نهادن به یک ارزش، یک فرد یا یک گروه و یا معرفی یک فرد یا یک گروه. ( https://www. cnrtl. fr/definition ) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ... [مشاهده متن کامل]
پایزگان ( تشریفات ) ، پایزگانی ( تشریفات ) . . . . از پارسی میانه پایژک به چمار دسم و آیین و دنگ و فنگ
تشریفات شاد
واژه تشریفات مانند بیشتر واژه های عربی در زبان فارسی بی معنی و اضافی است . وقتی می گوییم شهبانوی انگلیس یا شاه انگلیس تشریفاتی است یعنی " نمایشی " است نه مثلن آیینی وقتی می گوییم فلانی وزیر تشریفات دربار بود یعنی وزیر آیینهای دربار یا وزیر پذیرایی بود ... [مشاهده متن کامل]
بهرحال این واژه خنده دار و بی معنی بی جا بکار میرود و معنی درستی هم ندارد
آیین
زیبش: از بن زیبیدن ، کاری زیبنده ، در خور ، سزاوار