بیشتر مردم؛ خدارا میخون در حدّی تشریفات وافتخارات وکسب امتیازات باشد؛ نه بیشتر.
نه عبودیت
نه طاعت
نه تکلیف
نه هزینه
. . .
خدا یک طرفه؛
از آسمان به زمین؛
از بالا به پائین
از بیرون به جیب
از بانک به حساب ( جائزه - هدیه - . . . . )
. . .
تشریفات : کارهایی که منشأ آنها قانون یا عرف یا اخلاق یا قرارداد است که با نظم و ترتیب خاص انجام می شود
تشریفات: کارها و اشکال بیرونی برخاسته از قانون یا فرهنگ برای برگزاری یک مناسبت برای ارج نهادن به یک ارزش، یک فرد یا یک گروه و یا معرفی یک فرد یا یک گروه. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پراکریس prākris ( سنسکریت: prakryā ) .
آیینِ پذیرایی / مهماننوازی، سورِ پیشوازی
مقررات
پایزگان ( تشریفات ) ، پایزگانی ( تشریفات ) . . . . از پارسی میانه پایژک به چمار دسم و آیین و دنگ و فنگ
تشریفات شاد
واژه تشریفات مانند بیشتر واژه های عربی در زبان فارسی بی معنی و اضافی است .
وقتی می گوییم شهبانوی انگلیس یا شاه انگلیس تشریفاتی است یعنی " نمایشی " است نه مثلن آیینی
وقتی می گوییم فلانی وزیر تشریفات دربار بود یعنی وزیر آیینهای دربار یا وزیر پذیرایی بود
... [مشاهده متن کامل]
بهرحال این واژه خنده دار و بی معنی بی جا بکار میرود و معنی درستی هم ندارد
آیین
زیبش: از بن زیبیدن ، کاری زیبنده ، در خور ، سزاوار