تشبیه

/taSbih/

    simile
    allegory
    analogy
    comparison
    likening
    image

فارسی به انگلیسی

تشبیه کردن
assimilate, compare, liken, to liken, to compare

مترادف ها

comparison (اسم)
تطبیق، مقایسه، تشبیه، مقابله، سنجش، برابری، مطابقت، همسنجی

simulation (اسم)
تظاهر، وانمود، ظاهرسازی، تشبیه، تقلید، شبیه سازی، تمارض

assimilation (اسم)
ادغام، تشبیه، جذب و ترکیب غذا، یکسانی

similitude (اسم)
بیرون، تمثیل، تشبیه، شباهت صورت

metaphor (اسم)
کنایه، تشبیه، استعاره، صنعت استعاره

simile (اسم)
تشبیه، استعاره، تشابه، صنعت تشبیه

پیشنهاد کاربران

مشبه ( مُ شَ بَّ هْ ) [ ع . ] ( اِسم مفعول ) ، تشبیه شده .
چون آب روان می گذرد عمر و تو غافل
ای وای در این قافله گر فاصله بودی
سوال، کدام تشبیه شده؟
پاسخ:عُمر.
سوال، عُمر به چه چیزی تشبیه شده؟
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ: به آب روان.
سوال، آب روان چیست؟
پاسخ: مشبه به یا تشبیه شده به آن.
در ضمن علاوه بر مشبه و مشبه به، که دو رکن اصلی هستند دو رکن فرعی ممکن است بیاید :
وجه شبه: صفت و ویژگی مشترک مشبه و مشبه به
اما وجه شبه بیت بالا: می گذرد.
ادات تشبیه: کلمات پیوند و نسبت دهنده
اما ادات تشبیه بیت بالا: چون.
نکات:
۱. در تشبیـه وقتی که وجـه شبه و ادات تشبیه حـذف شود ، به آن تشبیه بلیغ می گویند. ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است. )
مثال : دلش ( مشبه ) سنگ ( مشبه به ) است .
۲. هرگاه در تشبیه بلیغ، یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) به دیگری اضافه ( مضاف الیه ) شود . به آن اضافه ی تشبیهی می گویند. مثال: کیمیای سعادت – قد سرو - باران اشک - که سعادت ( مضاف الیه ) به کیمیا ( مضاف ) و قد ( مضاف ) به سرو ( مضاف الیه ) و اشک ( مضاف الیه ) به باران ( مضاف ) تشبیه شده است.
۳. استعاره یک نوع تشبیه هست که در آن مشبه حذف می شود. مثلا:
هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
حافظ در این بیت مِهر را به مانند بذر دانسته است که قابلیت کاشتن دارد.

تشبیه:شِپه.
وجه شبه:وجه شِپه.
مشبه به:شِپه به . . . .
مشبه الیه. شپه برای.
تشابه:شِپاهه.
متشابه:شِپاهگان.
اِشباه:همانند.
اَشبَهَ:مانند.
یُشبِهُ:می مانند.
مشابهت:همانندی.
همسان انگاری
تَشبیه:
مانندپنداری، همگونپنداری، همجورپنداری، برابرپنداری، همشکل - پنداری، یکسان - انگاری، همجورانگاری، برابرانگاری، برابرپنداری، مانندسازی، مانانیدن، همگونسازی، همجورسازی، همسنجی
به نظر مانِش جایگزین پارسی خوبی برای تشبیه
به همانند کردندو چیز به هم در خصوصیتی مشترک تشبیه می گویند.
هر تشبیه از چهار بخش تشکیل میشود=
1 - مشبه
2 - مشبه به
3 - ادات تشبیه
4 - وجه شبه
مثال از تشبیه. . . . . . . . . . . . . . شهید چون شقایق سرخ است.
...
[مشاهده متن کامل]

مشبه. . . . . . شهید
مشبه به. . . . . . . شقایق
ادات تشبیه. . . . . . . . چون=مانند
وجه شبه. . . . . . . . . سرخ بودن

شبیه ٬ مشابه ٬ شباهت
تشبیه به معنای هم مانند هست
مثل، مانند