تسویه

/tasviye/

    liquidation
    settlement
    equalization
    [o.s.] equalization

فارسی به انگلیسی

تسویه بدهی با کار
peonage

تسویه حساب
reckoning

تسویه حساب کردن
balance

تسویه شده
square

تسویه نشده
owing

تسویه کردن
liquidate, pay, settle, square

مترادف ها

adjustment (اسم)
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل

settlement (اسم)
مسکن، توافق، تعدیل، تسویه، تصفیه، ته نشینی، پرداخت، واریز، کلنی، زیست گاه

clearing (اسم)
تسویه، تهاتر، نقل و انتقال بانکی، تسطیح، مکان مسطح

liquidation (اسم)
فسخ، تسویه، نابودی، از بین رفتن، واریز حساب

settling (اسم)
تسویه، مسکن گزینی

smoothing (اسم)
تسویه، هموارسازی، صاف سازی

solution (اسم)
تسویه، محلول، حل، راه حل، چاره سازی، شولش

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی تسویه از ریشه دو واژه ی تسو و یه فارسی هست خود واژه ی یه از ریشه ی واژه ی این فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

تسویهتسویهتسویهتسویهتسویهتسویه
تسویه یعنی مساوی کردن و متعادل کردن.
ریشه ی این کلمه عربی و در قرآن آمده
تسویه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آنرن ānren ( سنسکریت )
با دیدن در این واژه ها ، ساویدن �سوا ، ساو، سونش ، سوهان� میشود گفت ریشه تسویه و مساوی عربی نیست
Clearing
تسویه به معنی مساوی کردن هست که بعضی افراد به اشتباه از واژه نادرست "تسویه حساب" استفاده میکنند
که صحیح آن "تصفیه حساب " هست به معنی صاف کردن حساب
settlement
Settle
تسویه حساب کردن
برابر ساختن تلافی کردن جبران کردن
آراستن!

مساوی، برابری، یکسانی - ایجاد تعادل و توازن ( کاربرد حسابداری ) - سَوا کردن حساب ها. ولی
تصفیه: صاف و پاک کردن - رفعِ اختلاف کردن، روشن ساختن - صاف کردن حساب ها.
که با هم فرق می کنند و هم نویسه هستند!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)