expedite, facilitate, favor, help, pander
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سهل الهظم سازی، تسهیل، هضم سریع و از روی عجله، هضم مصنوعی به وسیله دارو و غیره
تسهیل، ساده سازی
پیشنهاد کاربران
آسانش:تسهیل.
راه گشا
آسان سازی، ساده سازی، هموار کردن، فراهم ساختن ( دربارۀ تسهیلاتی مانند تسهیلات بانکی )
آسان سازی، ساده سازی، هموار کردن، فراهم ساختن ( دربارۀ تسهیلاتی مانند تسهیلات بانکی )
آسانش
آسانیک
آسان سازی، ساده سازی ، آسان کردن، ساده کردن
آسان - راحت - سهل - تسهیل میکند یعنی آسان میکند
هموار_آسان
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن این هاست: آسانِش Asanesh ( پهلوى: آسانِنیشْنْ: تسهیل ، آسان سازى ) ، آسایانش Asayanesh ( پهلوى: آسایِنیشْنْ : آسانى بخشى ، تسهیل ) ، هموارِش Hamvaresh ( پهلوى: همباریشْنْ ، تسهیل، هموارسازى ) ، فَرَخْوُش Faraxvosh
... [مشاهده متن کامل]
( پهلوى: فْرَخْویشْنْ : تسهیل ، راه باز کردن )
... [مشاهده متن کامل]
( پهلوى: فْرَخْویشْنْ : تسهیل ، راه باز کردن )