واژه تست
معادل ابجد 860
تعداد حروف 3
تلفظ test
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [انگلیسی: test]
مختصات ( تُ ) [ انگ . ] ( ص . )
آواشناسی test
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 860
تعداد حروف 3
تلفظ test
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [انگلیسی: test]
مختصات ( تُ ) [ انگ . ] ( ص . )
آواشناسی test
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
وقتی که که به وسیله ی دریافت یا مشاهده ی یکسری پارامترها طرف مقابل را می شناسیم او را تست کرده ایم مثلا از طریق سوال گاهی هم نیازی به سوال نیست گفتار طرف کردار طرف نشان دهنده ی شخصیت اوست و تست او همان است.
Test: سنجش
Testing: سنجیدن
Testing: سنجیدن
آزمایش، آزمون، امتحان، سنجش، پرسش های چندگزینه ای، سؤالهای چندجوابی، آزمونه
تست به معنای سوال و آزمون
تست=test
مترادف انگلیس:exam, question
تست=test
مترادف انگلیس:exam, question