تسبیح

/tasbih/

    beads
    rosary
    worry beads
    chaplet
    praise(to god)
    doxology

فارسی به انگلیسی

تسبیح خوان
who pralses god in hymns

تسبیح خواندن
to praise (god) in hymns

تسبیح گرداندن
to tell (or bid) beads

تسبیح کوچک
chaplet

مترادف ها

bead roll (اسم)
فهرست اسامی، تسبیح

rosary (اسم)
تسبیح، گلستان، ذکر با تسبیح

prayer beads (اسم)
تسبیح، دانه های تسبیح، لوبیای گیاه چشم خروس

hallelujah (اسم)
تسبیح

gloria (اسم)
تسبیح، فر، حمد، حلقه نور

پیشنهاد کاربران

تسبیح ؛ تغییر ریخت یافته و منشعب از کلمه ی زیب و زبان و زُبحان و زیبایی به معنی یاد و ذکر زیبایی خداوند متعال.
یاد زیبایی خداوند را کردن و ذکر زیبایی خداوند را به زبان آوردن و گفتن و بیان کردن ، به یاد آوردن زیبایی خداوند.
...
[مشاهده متن کامل]

کلیدواژه ی تسبیح دارای ریشه ی ثلاثی سبح در کلمه ی سبحان می باشد.
مصدر ریشه ی ثلاثی سبحان دو حرف ( س ب ) می باشد.
ترکیب و اتحاد و چرخش و نقش آفرینی این دو حرف در ساختمان کلمات به عنوان دو حرف اصلی در ساختمانشان منجر به ایجاد مفاهیمی مثل ( زیبایی محاسبه مباحثه صحبت ) می شود.
حرف ( س ) در کلمه ی سبحان و تسبیح در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف به دلیل محل و نقطه ی مشترک صدور آوا از ابزارهای کلامی واقع شده در دهان مثل لب دندان و زبان و حلق و سقف دهان ، قابل تبدیل به حرف ( ز ) می باشد.
مفهوم کلمه ی زیب با ریخت دیگر آن زیپ به معنی رساندن دو چیز به هم جهت خلق زیبایی می باشد.
یعنی حکمت و مفهوم کلمه ی زبان به عنوان یک نام برای عضوی از اعضای وجودی ما برای گفتار و مکالمه و گفتگو بر مبنای جاری نمودن کلمات زیبا می باشد.
علت اینکه برای کلمه ی تسبیح از حرف ( س ) به جای حرف ( ز ) استفاده شده است به خاطر دو دلیل اساسی می باشد.

یک به خاطر حکمت نگارگری حرف ( س )
دو به بخاطر وجود مقوله ی محاسبه در ذات آوایی این حرف.
در نگارگری و صورتگری قوانین نگارش حروف، سه مدل ( ث س ص ) داریم.
( ث ) ؛ حکمت نگارگری حرف ث با سه نقطه در ساختمان کلمات برای مفاهیم و مباحثی که در آن نتیجه و ثواب فراوان و تَعَدُد کِثْرَت وجود داشته باشد.
( ص ) ؛ حکمت نگارگری حرف ص در ساختمان کلمات مثل صحبت برای مفاهیم و کلمات دارای عمق که باید دارای پیرامون و محدوده نیز بوده باشد.
( س ) ؛ حکمت نگارگری حرف س با سه دندانه در ساختمان کلمات برای مفاهیم باز و قابل مشاهده و قابل محاسبه و قابل اندازه گیری و در عین چالش برانگیز جهت محاسبه و بررسی و باز نمودن یک مسیله و پرداختن به آن مسیله می باشد.
صبح ؛ شروع وقت صحبت های زیبا و محاسبه شده ، شروع روشنایی
صاحب ؛ مسلط به صحبت یا سخنران یا کسی بشود پای صحبت هایش نشست و با او صحبت زیبا کرد و پاسخ زیبنده و حساب شده دریافت کرد
اَصبح ؛ از همه خوش صحبت تر ، فرشته ی سپید صبح صبا
صحابه ؛ مصاحبه ، هم صحبتان ، اصحاب
سبحان ؛ تسبیح کننده ، محاسب، صحبت پاکیزه و محاسبه شده و بی و عیب و نقص.
در نماز تسبیح کننده ی اذکار با صحبت های محاسبه شده.
سبو ؛ ظرف محاسبه شده و پیمانه شده و پاکیزه و زیبا و تمیز.
تسبیح ؛ وسیله ای برای گفتن اذکار حساب شده و زیبا
مصباح ؛ واژه هایی که بر وزن "مِفعال" قرار دارند، معمولاً به ابزار یا وسیله ای که برای انجام کاری استفاده می شود، اشاره دارند.
شخصی که بشود توسط او و از طریق او با خداوند صحبتهای محاسبه شده و زیبا کرد تحت عنوان مصباح النجات.
مثل کلمه ی منقار در پرندگان که توسط آن چیزی را به منقار می گیرند.
یا کلمه ی مصعاد به معنی آسانسور که توسط آن می شود بالا و پایین رفت.
برای کلمه ی مصباح از اون جهت به چراغ و فانوس و ابزار روشنایی و نور دادن تعبیر شده است که از طریق او می شود انسانها را روشن کرد.
سحابی ؛ ابر باران زا و پاکیزه کننده و ایجاد کننده ی زیبایی.
زبان ؛
کلمه ی زبان که اصلی ترین کلمه در عالم زبان شناسی مرتبط با همین کلمه می باشد و رمز و راز عالم ماده و معنا از همین کلمه و عضو وجودی ما با تفکر در اذکار الهی قابل درک می شود به لحاظ مادی عضوی از اعضای بدن برای ایجاد آوای حروف و تشکیل کلمات و ایجاد امکان گویش توسط زیپ شدن حروف به همدیگر و ایجاد کلمات زیبا می باشد.
زبان معنا و مفهوم بیرونی و درونی ما در عالم هستی را با ایجاد آوای کلمات برای درک عالم هستی و هدف زندگی در این عالم را آشکار می کند. و فکر انسان را به کار می اندازد و از کفر و پوشاندن حقایق نجات می دهد به طوری که اگر چندین گروه جهت تحقیق در همین مورد ایجاد گردد و نتایج تحقیقات برای همدیگر به اشتراک گذاشته شود برای نقد و اصلاح بهتر، بسیاری از علوم پنهان در باطن هستی در ذهن ما آشکار و در عالم کاربردی قابل استفاده می شودو باعث می شود بشر بهتر بتواند زبان خداوند متعال و زبان عالم طبیعت و زبان همدیگر را بفهمد و درک کند و از تاریکی و تحریفات تاریخ نجات پیدا کند و اصرار بر درستی تفسیرهای شخصی از مسایل و تقابل با همدیگر کنار برود و از گرفتاری تفرقه های نژادی و زبانی و قومی و دینی و ملیت ها رهایی پیدا کندبه گونه ای که اگر این مقوله درک نشود سه نفر که به زبان فارسی باهم صحبت می کنند حرف هم رو نمی فهمند تا چه برسد به اینکه زبان دومی هم در ایجاد ارتباط با نگارش های متفاوت در این بین وجود داشته باشد. در واقع اینطور هم می شود گفت که رفتارهایی که از انسان سر می زند از گفتارش و گفتارش از پندارش می باشد.
اینکه ما چه چیزی از عالم هستی و معنای هستی فهمیدم مرتبط با همین مقوله زبانشناسی می باشد.
اگر هم به عنوان مثال از این کلمه ی زبان در کلمات دیگر برای درک بهتر مفهوم این کلمه بیاوریم می توانیم از کلماتی از قبیل زبان زبون زیبایی زیب زبانه نبض زنبور زُنبدین جُنبیدن مثال بزنیم که در ابعاد مختلف ایجاد مفهوم کرده است.
زمانی بزرگان وادی ادب و هنر زبان، یک حماسه و یا صحنه ای بیرون از وجود درونی ما را با جمله بندی های موزون و آهنگین و زیبا آن را برای کسانی که آن صحنه و حماسه را نمی توانستند ببینند به تصویر می کشیدند حال آنکه رویه باطن و ذات حروف و کلمات عکس این رویه را در کار دارد و حروف و کلمات با آوای خودشان و ذاتی که در درونشان نهفته است به ما می گوید که چه صحنه های زیبا و حماسه ای را در عالم هستی خلق کنیم. در واقع همانطور که انسان ها روابط فامیلی و خانوادگی باهم دارند کلمات نیز از این قائده مستثنی نیستند. همانطور که انسانها با روابط فامیلی و خانوادگی این امکان وجود دارد در نقاط مختلف کره زمین زندگی کنند کلمات هم همینطور هستند. یک کلمه ممکن است از یک بُعد در کشور ما در حال استفاده باشد و یک کلمه دیگر از خانواده خودش در یک کشور دیگر در یک بُعد کاربردی دیگر در حال استفاده باشد. مثل ریال که واحد پول کشور ما می باشد و متأسفانه آبرو و اعتباری برای این کلمه در کشور ما وجود ندارد و کلمه ریئل به مفهوم حقیقی، واقعی، ذاتی، که در زبان لاتین در حال استفاده می باشد. اگر هم از کلمات هم خانواده ی کلمه ریال مثال بزنیم به کلماتی از قبیل ریال ریئل رلیجن ریلیز ریئلم رویال خواهیم رسید.
در واقع چیزی که بنده حقیر در عالم هستی مشاهده می کنم خداوند متعال وجود خودش را در سه بُعد جاری کرده است. کلام، ماده، دین. کلام که با تکامل و تعالی فکری انسان مرتبط هست و باعث کامل شدن و کلیم شدن انسان می شود. و ماده که شاخه ی نژاد و ژنتیک و فیزیک در این کلمه قابل درک است و بُعد وجودی دین و دانایی تحت عنوان علم قوانین اخلاقی و رعایت حدود و اندازه ها تحت عنوان دین که حدود و بایدها و نبایدها را به صورت داینامیک ایجاد می کند.

تسبیح. [ ت َ ] ( ع مص ) خدای را به پاکی یاد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) . به پاکی یاد کردن و صفت کردن خدای را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) . به پاکی خدا را یاد کردن. ( غیاث اللغات ) . تنزیه الحق عن نقائص الامکان و الحدوث. ( تعریفات جرجانی ) . منزه داشتن حق جل و علا باشد از نقائص عالم امکان و نشانه های حدوث و از عیوب ذات و صفات همچنانکه تقدیس نیز به همین معنی باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . || سبحان اﷲ گفتن. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) : فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین. ( قرآن 15 / 98 ) . و رجوع به سوره 20 آیه 130 و پنجاه و ششم آیه 73 و 96 و شصت و نهم آیه 52 و صد و دهم آیه 3 شود. و سبح بالعشی و الابکار. ( قرآن 36/3 ) . و رجوع به سوره بیست و پنجم آیه 60 و چهلم آیه 57 و پنجاهم آیه 38 و پنجاه و دوم آیه 48 شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بردم این مه به تراویح و به تسبیح بسر
من و سیکی و سماع خوش و آن ماه پسر .
منبع. لغت نامه دهخدا

ستایه.
تسبیح: ابزاری که برای بر شمردن ویژگی ها و توانایی های خدا نزد خویش به کار می رود، ابزاری برای ذکر گفتن.
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
زیز zayaz ( پهلوی: zay: ابزار ؛ yaz ستایش )
تسبیح: بر شمردن ویژگی ها ( صفات ) و توانایی های خدا نزد خویش. ( Le Petit Robert 1 )
برای همین به ابزاری که برای برشمردن این ویژگی ها و توانایی های خداست در فارسی تسبیح گویند و عرب ها سبحه نامند.
ولی حمد بر شمردن ویژگی ها ( صفات ) و توانایی های خدا نزد دیگران است. ( همان منبع )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی واژه ی عربی تسبیح، این است:
آفراه āfrāh ( پهلوی )

واژه تسبیح
معادل ابجد 480
تعداد حروف 5
تلفظ tasbih
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ]
آواشناسی tasbih
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

تسبیح گفتن به معنای ستایش خداوند است به صورت پیوسته هم میتواند باشد
دَست بِه:تسبیح . مانند دستم بو .
رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار
دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
نیایش شمار ( ابزار نیایش )
نیایش ( کارواژه )
تسبیح
شناور بودن
از اشتیاق تا مرادیافتن
تسبیح از سبح در اصل به معناى حرکت سریع در آب است و از آن جا که لازمه حرکت سریع، دور شدن از مبدأ حرکت و نزدیک شدن به مقصد است، این مادّه در باره دور شدنِ چیزى نیز به کار می رود. یا مثلا حرکت ستارگان در
...
[مشاهده متن کامل]
فلک مانند : �وکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ. همچنین برای دیدن اسب: �وَ السَّـبِحَـتِ سَبْحًا: سوگند به اسبان دونده�. یا براى سرعت حرکت در کار مانند : �إِنَّ لَکَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً ؛۱و براى تو در روز ، تلاش بسیار است�.

سلیم
تسبیح: نیایش و ستایش کردن با مهره های به بند کشیده مانند تسبیح حضرت زهرا یا تسبیحات چهارگانه که جنبه نیایش دارد یا ذکر نام های پیامبر یا امامان با مهر های تسبیح که جنبه ستایش دارد.
تسبیح: ابزار مهره چرخان که مهره هایش از جنس سنگهای قیمتی، چوب و پلاستیک می باشد.
《ستایش شمار》برابر واژه 《التسبیح》تازی است.
سبح یعنی شناوری. در معنی عمیق غوطه وری و شناوری است. در کمتر جایی گفته شده است. هر چه در اسمانها و زمین است ذکر او میگویند یعنی در او شناورند. واین قدر با اویند واو نیز با انهاست. اما گفته شده ذکر در معنی
...
[مشاهده متن کامل]
نه چندان عمیق که برای انسان قابل فهم باشد. قابل قبول باشد. . در ابتدا معنای عمیق گفته بشه درکش سخته

ببخشید میخواستم معنی گردن انداخت تسبیح ( گردنبند تسبیح ) بدونم
تسبیح از ماده سبح ( بر وزن سطح ) گرفته شده و سبح به معنی "حرکت سریع در آب یا در هوا ، یا حرکت سریع اسب ، و با سرعت به دنبال کاری رفتن است ، تسبیح که به معنی پاک شمردن خداوند از هر عیب و نقص است نیز از همین معنی گرفته شده ، گوئی کسی که تسبیح می گوید با سرعت در عبادت پروردگار به پیش می رود .
آقای بهمن عنایتی کاریجانی
آمدم ببینم برای برابر پارسی �تسبیح� چه واژه یا واژه هایی در خور هست که چشمم به نوشته ی پربار و سرتاپا آسمانی ـ ریسمانی جنابعالی مُنَوَّر ( همانا روشن ) شد. به اندازه ای از خواندن آن محظوظ ( خرسند ) شدم که اشک در چشمانم حلقه زد. انشاء الله موفق و مویّد باشید.
خداوند را با یاد خوب ذکر کردن
بنام افریدگار بی بدیل
با سلام، تسبیح و ذکر گفتن بسیار مهم و مفید هست و قدرت ان چنان زیاد هست که حضرت یونس را از دهان دلفین یا نهنگ نجات داد، بنده بارها زمانیکه چیزی را گم کردهام در حین اینکه صلوات میگویم در کوتاه ترین مدت ان گمشده را پیدا نمودهام. و روایت هست اگر کسی مشرف به مرگ باشد اگر هزار بار عبارت مبارکه الله الصمد را ذکر کنیم فرد مشرف به مرگ نجات پیدا میکند . با تشکر.
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)