تزویر

/tazvir/

    dissimulation
    guile
    hypocrisy
    camouflage
    cant
    craft
    pretense
    prudery

فارسی به انگلیسی

تزویر کردن
equivocate

مترادف ها

artifice (اسم)
هنر، اختراع، استادی، نیرنگ، تصنع، تزویر

wile (اسم)
فریب، تزویر، حیله، خدعه، مکر، تلبیس

deception (اسم)
فریب، فریب خوردگی، نیرنگ، تزویر، گول، فریبکاری، اغفال، حیله، شیادی، تقلب

falsification (اسم)
تحریف، ساختگی، تزویر

duplicity (اسم)
تزویر، دورویی، دولایی، ریا، دورنگی

پیشنهاد کاربران

تزویر از ریشه زور به معنی زیارت است اگر کسی نوری از بیرون بر خود بگیرد ولی درون خود نورانی نکند تا از ظلمت رها شود به چنین کسی اهل تزویر گویند برای تعریف دقیق تزویر می شود گفت عالم بی عمل. مثال کسی که
...
[مشاهده متن کامل]
حج و زیارت خانه خدا می رود نوری از حج بر او می تابد اگر این شخص بعد از برگشتن از حج ترک گناه نکند و عمل صالح انجام ندهد تا درون خود را هم نورانی کند او تزویر کرده و فقط بیرون خود نورانی ساخته است . یا کسی که درون اش ظلمت و گناه است بیرون اش با لباس خاصی و داغ کردن پیشانی و گرفتن مهر خاصی به دست بخواهد نورانی کند اهل تزویر خوانده می شود.

سفسطه
دو رویی وفریب دادن شخصی
ریا و دورویی
سکه دورو ست ، کلاهبردار ، دروغکو
تزویرطبق ماده ۵۲۳قانون مجازات اسلامی ( تعزیرات ) :یعنی دست بردن یاالحاق نوشته ای روی یک سندغیرجعلی به قصدتقلب.
تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و روی دیگرش نقش ابلیسش عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش .
تزویر به معنی دورو بودن که در ظاهر دوست داستن خداواسلام اما در واقع دشمن خداو دنباله رو شیطان میباشند که مردم عادی ظاهرش ان میبینند ولی خواص باطل ان را
حرفی که در خلاف. گفتار است.
تزویر به معنای:دورویی - حیله - تقلب - ریا
صفت بدی است در کل.
در زبان کردی ، ویر به معنای ، هوش و خاطر است
و تزویر هم به معنای تیز هوش
دورویی ،
فیلم مختار نامه تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان می آید تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و روی دیگرش نقش ابلیس است عوام خدایش را میبینند و اهل معرفت ابلیسش را
تزویر همانند یک سکه است که یک طرف آن نام خدا و طرفی دیگر نام شیطان است . عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت شیطانش را .
تغابن، تقلب، حیلت، حیله، خدعه، دستان، دوال، دورویی، ریا، ریاکاری، زرق، سالوس، شید، شیله پیله، ظاهرسازی، ظاهرنمایی، غدر، فریب، فریبکاری، فسوس، کید، مکر، منافقت، نیرنگ، دروغ پردازی کردن، دورویی کردن، فریب دادن، مکر ورزیدن
بامبول
مکر وحیله
باشجاعت دل و عقل قمار کردن
راوی . قصه گو . نویسنده
دورویی
ریا
تزویر
زیور داده شده ای که باطنش متفاوت است
این کلمه در اصل فارسی پهلوی بوده و به معنی دارنده ی حافظه ی قوی یا باهوش بوده است. ( تیز ویر : تزویر )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس