تز

/tez/

    thesis

فارسی به انگلیسی

تز دکترا
dissertation

مترادف ها

dissertation (اسم)
رساله، مقاله، پایان نامه، تز

پیشنهاد کاربران

۱ - نهاد، که همه را می گیرد. نهاد.
۲ - مار از پونه بدش می آید در خانه اش می روید. درنهاد
از برخورد" نهاد" و"درنهاد" پایهء سوم به دست می آید؛
۳ - نو که آمد به بازار کهنه می شود دل آزار"نونهاد". نهاد. در نهاد. نونهاد.
تَز:پرنده ای کوچک شبیه گنجشک.
تز نده ینی نظر نده همین دیگ
مثلث هگل: تز، آنتی تز، سنتز ( فرانسوی ) - موضوع، ضد موضوع، ترکیب - نهاد، ضد نهاد، نتیجة - نظریه، نقض، جمع
تِز ( Tez ) :در زبان ترکی یعنی زود
جایگزینهای پارسی سه واژه تز، آنتی تز و سنتز چنین می شوند:
1 - تز:برنهاده
2 - آنتی تز: پادنهاده و گاهی برابرنهاده
3 - سنتز:همنهاده
دایَن
داین نامه:تزنامه، رساله
شیوه ی ساخت: از پارسی کهن/اوستایی "دا" ( to give, grant, put ) "ی" خودآوای میان هِشت پسوند صفت ساز "ن" که در واژگان بسیاری به کار می رود ( مانند میهن، روزن، روشن، برزن )

نظر

بپرس