دیکشنری
مترجم
بپرس
ترکیدگی
/tarkidegi/
state of being burst
crack
دنبال کنید
مترادف ها
bust
(اسم)
انفجار، بالاتنه، سینه، مجسمه نیم تنه، مجسمه، ترکیدگی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها