ترکه

/tarke/

    legacy
    patrimony
    heirloom
    assets
    bequest
    rod
    sprig
    sprout
    stick
    switch
    twig
    wicker
    withe

فارسی به انگلیسی

ترکه ای
slender, slim, twiggy, willowy

ترکه بافته
wicker

ترکه برای تنبیه
cane

ترکه قان
birch

ترکه مشتعل
firebrand

مترادف ها

switch (اسم)
تعویض، ترکه، شلاق، گزینه، کلید برق، سویچ قطع برق وغیره، راه گزین، سویچ برق

branch (اسم)
شاخ، شاخه، شعبه، ترکه، بخش، انشعاب، رشته، فرع

rod (اسم)
میل، میله، قدرت، چوب، عصا، ترکه، برق گیر

offshoot (اسم)
شعبه، ترکه، انشعاب، فرع، جوانه، شاخه نورسته

wand (اسم)
عصا، چوب میزانه، ترکه، گرز، چوب گمانه

bequest (اسم)
ترکه، میرای، ارثی که بنا بوصیت رسیده

twig (اسم)
ترکه، شاخه کوچک

sprig (اسم)
ترکه، جوانک، شاخه کوچک، میخ کوچک بی سر، نو باوه

heirloom (اسم)
ترکه

spray (اسم)
ریزش، ترکه، ترشح، اب پاش، افشانه، افشان، شاخه کوچک، افشانک، چیز پاشیدنی، دواپاشی، تلمبه سمپاش، گردپاش، سنجاق یا گل سینه کوچک

bough (اسم)
شاخه، ترکه، تنه درخت، شانه حیوان

wattle (اسم)
ترکه، جگن، چپر، ترکه برای ساختن سبد

scion (اسم)
ترکه، فرزند، قلمه، نهال

پیشنهاد کاربران

واژه ترکه
معادل ابجد 625
تعداد حروف 4
تلفظ tara ( e ) ke
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: ترِکَة]
مختصات ( تَ رِ کِ ) [ ع . ترکة ] ( اِ. )
آواشناسی tarke
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

مالی ک از متوفا بجا میمونه
در لری کهگیلویه و بویراحمد تِرکَه با کسره تِ به معنای سنجاب هست ، معنی تَرکه رو هم دوستان ذکر کردن
کلمه ( ترکه ) به معنای مالی است که بعد از مرگ یک انسان از او باقی می ماند کانه میت آن را ترک می کند و سپس از دنیا کوچ می نماید، پس استعمال اصلی این کلمه استعاره ای بوده و به تدریج متداول و معمول شده . ( تفسیر المیزان )
مال و اموالی که از متوفی برای بازماندگان او باقی مانده باشد.
ترکه::در زبان لری بختیاری به معنی چوب
Tarkeh
چوب تر درخت برای چوب بازی
بازی چوب بازی از جشن های قوم لر آریایی
است و
یک نوع تمرین جنگی برای مقابله با دشمن
است
چوب بزرگ درک نام دارد ( همان نقش سپر را بازی میکند )
...
[مشاهده متن کامل]

چوب کوچک ترکه نام دارد ( تیره رها شده
از کمان دشمن )
قوم لر بازمانده قوم پارس
***

شاخه راست وتر درخت که برگ و شاخه های فرعی آنرا کنده باشند. بیشتر برای دفاع از خود یا زدن و تنبیه کردن و چوپانان برای هدایت گوسفندان و گله کاربرد دارد.
نام چوب کوچک در آئین چوب بازی محلی قوم لر
::تیر کوچک رها شده از کمان دشمن

بپرس