ترکش

/tarkeS/

    blast
    blowup
    burst
    explosion
    quiver

فارسی به انگلیسی

ترکش اوایی
sonic boom

ترکش صوتی
sonic boom

مترادف ها

quiver (اسم)
ارتعاش، ترکش، تیردان

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ترکشترکشترکشترکش
Shrapnel
شقا ( تیردان )
Shrapnel: fragments of a bomb, shell, or other object thrown out by an explosion.
مترادف با معنی دوم "ترکش"
جعبه. [ ج َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) تیردان. ترکش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . کنانه. شغا. کیش. وفضه :
گر نیست به جعبه ش در چون تیر جوابی
کس دست نگیرند ز تیر و ز نبالش.
ناصرخسرو.
از جوشن خصم جعبه گردد
...
[مشاهده متن کامل]

تیر تو چو خارهای ماهی.
سیدحسن غزنوی.
بفکنده سپر که می نیابد
در جعبه فکر تیر دیگر.
اثیر الدین اخسیکتی.
تیر اگر بر نشانه ای راندی
جعبه را بر نشانه بنشاندی.
نظامی.
همه ساز لشکر به ترتیب جنگ
برآراست از جعبه نیم لنگ.
نظامی.
مگر تیرش از جعبه آرش است
که از نوک او خاره با خارش است.
نظامی.
تیر جعبه حجت ، جمله بینداخت.
( گلستان ) .
گفتن که نه از وداد باشد
پیمودن باد باد باشد
تیری که نه بر هدف گراید
آن به که ز جعبه برنیاید.
امیرخسرو دهلوی.

جعبه ساک
انچه ترکش انفجار است نامش پرزه است
ترکش:جعبه
جعبه یا کیسه ای که در ان چیزی میگذارند
زنبیل، خورجین، کیسه ، ساک
Pellet
ساچمه های ناشی از انفجار یا گلوله
در فارسی گاه ترکش گفته می شود
Slug
خرده های فلزی ناشی از انفجار
تیردان خوبه
جایی در پشت زین
رهایش
خرده ها و تکه های فلزی که پس از انفجار یا برخورد تیر و خمپاره به جایی به اطراف پراکنده میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)