ترکش

/tarkeS/

    blast
    blowup
    burst
    explosion
    quiver

فارسی به انگلیسی

ترکش اوایی
sonic boom

ترکش صوتی
sonic boom

مترادف ها

quiver (اسم)
ارتعاش، ترکش، تیردان

پیشنهاد کاربران

Shrapnel: fragments of a bomb, shell, or other object thrown out by an explosion.
مترادف با معنی دوم "ترکش"
جعبه. [ ج َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) تیردان. ترکش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . کنانه. شغا. کیش. وفضه :
گر نیست به جعبه ش در چون تیر جوابی
کس دست نگیرند ز تیر و ز نبالش.
ناصرخسرو.
از جوشن خصم جعبه گردد
...
[مشاهده متن کامل]

تیر تو چو خارهای ماهی.
سیدحسن غزنوی.
بفکنده سپر که می نیابد
در جعبه فکر تیر دیگر.
اثیر الدین اخسیکتی.
تیر اگر بر نشانه ای راندی
جعبه را بر نشانه بنشاندی.
نظامی.
همه ساز لشکر به ترتیب جنگ
برآراست از جعبه نیم لنگ.
نظامی.
مگر تیرش از جعبه آرش است
که از نوک او خاره با خارش است.
نظامی.
تیر جعبه حجت ، جمله بینداخت.
( گلستان ) .
گفتن که نه از وداد باشد
پیمودن باد باد باشد
تیری که نه بر هدف گراید
آن به که ز جعبه برنیاید.
امیرخسرو دهلوی.

جعبه ساک
انچه ترکش انفجار است نامش پرزه است
ترکش:جعبه
جعبه یا کیسه ای که در ان چیزی میگذارند
زنبیل، خورجین، کیسه ، ساک
Pellet
ساچمه های ناشی از انفجار یا گلوله
در فارسی گاه ترکش گفته می شود
Slug
خرده های فلزی ناشی از انفجار
تیردان خوبه
جایی در پشت زین
رهایش
خرده ها و تکه های فلزی که پس از انفجار یا برخورد تیر و خمپاره به جایی به اطراف پراکنده میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس